شکرگزاری در کلاس ریاضی
به گزارش خبرگزاری سیلاد استان سمنان، معلمی شغل نیست؛ بلکه هنر است و معلم، هنرمندی است که باید هنر خود را با علم و تجربه به بهترین نحو ممکن عرضه کند، هنر بیمحتوا و تجربه بدون بینش درجازدن است و علم بدون تجربه و آراسته به هنر هم بیثمر خواهد بود.
معلم هر روز باید از روز قبل و هر سال از سال قبل خود تجربه کسب کند و تجربه خود را در اختیار دیگران قرار دهد و از تجربیات دیگران نیز استفاده کند تا در سریعترین وضع ممکن به حد نرمال و بهتدریج به حد ایدهآل برسد تا فرزندان معنوی خود را از نور دانش و معرفت بهرهمند ساخته و چراغ هدایت جوانان این مرز و بوم بوده و هدایتگر نسل فردای جامعه خود باشد.
از امروز برآنیم تا به بهانه بزرگداشت هفته معلم هر روز برگی از دفتر خاطرات و دلنوشتههای معلمان مجرب استان را ورق زنیم و از تجربههای مؤفق آنها درس بگیریم؛ چراکه کسب تجربه تنها به سن بستگی ندارد و از راه دیدن و شنیدن و حتی از راه کتابخواندن بهوسیله خود و دیگران کسب میشود.
فاطمه ناظمینژاد دبیر ریاضی دبیرستان دوره اول متوسطه شاهد سمنان اظهارداشت: همیشه شروع کلاسم با دعا و جملات انگیزشی و خواندن چند خط وصیتنامهی شهدا توسط شاگردان آغاز میشد؛ اما دوست داشتم شکرگزاری را در بخشی از کار کلاسیام قرار دهم تا به خودم و شاگردانم قدردانی از نعمتهای خدا یادآوری شود و به قول سعدی علیهالرحمه «هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر میآید مفرح ذات، پس بر هر نفس، دو نعمت است و بر هر نعمت، شکری واجب».
جلسه اول به مدت پنج دقیقه با دانشآموزان در مورد نعمتهای بیشمار خدا صحبت کردیم و من اولین جملهها را روی تخته نوشتم که:
«خدایا! از تو بابت تمام لحظههایی که به یادم بودی؛ ولی من به یادت نبودم، سپاسگزارم.»
«خدایا! از تو بابت تمام لحظههایی که خواب بودم و و تو مراقب من بودی، سپاسگزارم.»
و با بچهها تکرار کردیم: «خدایا شکرت.. خدایا شکرت.. خدایا شکرت» و به پیشنهاد شاگردانم قرار شد که جملات، مرتبط با مناسبتهایِ مصادف با جلساتِ کلاسمان باشد.
در جلسه بعدی یکی از بچهها گفت: خانم! من جملهای نوشتم که فکر میکنم جالب نیست. «خدایا شکرت که میتوانم تو را شکر کنم.»
نظر بچهها را در مورد جمله دوستشان پرسیدم. جالب بود که بیشتر آنها میگفتند تأثیرگذار بود.
جلسات بعدی هم بچهها جملات زیبایی روی تخته نوشته بودند و من از آنها خواستم که حتماً این جملات را در یک دفترچه به نام دفترچه شکرگزاری و حال خوب یادداشت کنند و هر روز این جملات را تکرار یا اینکه سنگی به نام سنگ شکرگزاری، تهیه کنند و با دیدن یا لمس کردن آن به یاد وظیفه خود بیفتند.
گذشت و گذشت تا اینکه روز ولادت امیرالمؤمنین حضرت امامعلی(ع)، دانشآموزانم قبل از ورودم به کلاس درس این عبارات زیبا را روی تخته نوشته بودند: «خدایا شکر که شیعه مولایمان حضرت علی علیهالسلام هستیم.»، «خدایا شکر که پدری مثل کوه داریم که میتوانیم به او تکیه کنیم» و… .
به اینصورت بود که سپاسگزاری بخش مهمی از کلاس من شد و برای من و دانشآموزانم یک یادآوری و تجربه عالی به بار آورد.
۴۶
مجله خبری سیلاد