محسن غفاری خبرگزاری خبرآنلین استان چهارمحال وبختیاری ؛ این روزها فاصله میان حرفهای رسمی و واقعیت زندگی مردم بیش از هر زمان دیگری به چشم میآید. بازار، آینه تمامنمای تصمیمهایی است که یا درست گرفته نشدهاند یا بهدرستی اجرا نشدهاند؛ بازاری که در آن، هم مصرفکننده تحت فشار است و هم تولیدکننده و کاسب، هرکدام از سمتی دیگر.
کاهش توان خرید برنج ایرانی
جالبترین و البته تلخترین بخش ماجرا اینجاست که در دهه ۸۰ و حتی اوایل دهه ۹۰، مردم بهترین برنج ایران را با قیمتهای معقول خریداری میکردند؛ اما امروز، با وجود تولید داخلی، بسیاری از خانوارها اصلاً توان خرید برنج ایرانی را ندارند.
عدم توان دولت در کنترل بازار
در شرایطی که دولت کوچکترین کنترل مؤثری بر بازار ندارد، شاهد افزایش قیمت بنزین هستیم. همه کسانی که از خودرو استفاده میکنند میدانند بنزین آزاد به یک ضرورت تبدیل شده و اگر نباشد، عملاً توان استفاده از ماشین وجود ندارد.
افزایش قیمتها با بنزین گران طبیعی است
حالا وقتی حملونقل محصولات غذایی و کالاها با بنزین انجام میشود، چطور میتوان انتظار داشت قیمتها افزایش پیدا نکند؟
عدم دوام کسب وکارها
نتیجه این وضعیت را هر روز در بازار میبینیم. جوانهایی که با ذوق و شوق کسبوکاری راه میاندازند، اما بعد از مدت کوتاهی مجبور به تعطیلی میشوند. کسبوکارهایی که تا همین چند سال پیش ۲۰ سال سابقه فعالیت در استان داشتند، امروز در برخی صنوف به کمتر از شش ماه دوام رسیدهاند.
افزایش مداوم اجارهبها برپیکر اصناف
در کنار همه اینها، افزایش مداوم اجارهبها تیر خلاص است؛ اجارههایی که روزبهروز بالاتر میرود و بسیاری از فعالان صنفی را از ادامه کار ساقط میکند، بیآنکه حمایت یا برنامه مشخصی برای حفظ آنها وجود داشته باشد.
پرسش ساده و روشن است:
وقتی هزینه بنزین، حملونقل، اجاره و تولید افزایش پیدا میکند و همزمان بازار رها شده است، چطور میتوان انتظار داشت قیمت کالاها بالا نرود و سفره مردم کوچکتر نشود؟
اقتصاد با شعار اداره نمیشود.
اگر روزی مردم میتوانستند بهترین برنج ایرانی را با قیمت منطقی بخرند، امروز به شرط مدیریت، نظارت و پاسخگویی واقعی نیز می توانند
امیدواریم عزم جدی در مسئولین پیداشود و به این وضعیت نابسامان پایان دهند.
















