سالهاست مردم ایران درگیر فیلترینگی هستند که نه تنها زندگی روزمره آنها را دشوار کرده، بلکه بر کسبوکارها، آموزش، ارتباطات و حتی سلامت روان جامعه سایه انداخته است. امروز، میلیونها کاربر ایرانی برای استفاده از پلتفرمهایی مثل اینستاگرام، واتساپ و تلگرام ناچارند هزینههای گزافی برای خرید فیلترشکن بپردازند؛ فیلترشکنهایی که خود تبدیل به یک بازار پرسود و بینظارت شدهاند.
این در حالی است که گزارشها و تصاویر منتشرشده در فضای مجازی، و حتی صحبتهای ایلان ماسک درباره دسترسی افراد خاص در برخی کشورها به اینترنت بدون محدودیت، پرسش جدیدی را پیش روی افکار عمومی گذاشته است: اگر فیلترینگ برای مردم لازم است، چرا برخی از مسئولان دسترسی بدون فیلتر دارند؟ و اگر فیلترینگ امری غیرضروری به شمار میرود، چرا این محدودیت تنها برای مردم اعمال میشود؟
موضوع وقتی پیچیدهتر میشود که بدانیم وجود چیزی به نام «سیمکارت سفید» یا دسترسیهای بدون محدودیت برای برخی افراد، به شکلی جدی احساس تبعیض را در جامعه تقویت کرده است. مردم حق دارند بدانند چرا باید با فیلترینگ دستوپنجه نرم کنند اما گروهی خاص بدون هیچ محدودیتی در همان فضای آزاد فعالیت میکنند.
از سوی دیگر، فیلترینگ به منبع درآمدی برای برخی تبدیل شده است. شرکتهای ارائهدهنده اینترنت با پایین آمدن سرعت شبکه تحت فیلتر، بستههای حجیمتر میفروشند؛ فروشندگان فیلترشکن درآمدهای میلیاردی کسب میکنند؛ و برخی نهادها نیز از ادامه این چرخه سود میبرند. وقتی فیلترینگ سود اقتصادی تولید میکند، طبیعی است که برخی نخواهند این وضعیت تغییر کند.
اما سؤال اصلی همچنان پابرجاست:
تا کی باید مردم هزینه محدودیتهایی را بدهند که خود مسئولان به آن پایبند نیستند؟
در جهان امروز، اینترنت مانند هوا و آب یک زیرساخت حیاتی است. فیلترینگ نه تنها کسبوکارهای مبتنی بر شبکههای اجتماعی را فلج کرده، بلکه شکاف دیجیتال میان مردم و مسئولان را بیشتر کرده است. وقتی ایلان ماسک و شرکتهای فناوری از امکان دسترسی آزاد برخی افراد در کشورهای محدودکننده پرده برمیدارند، مسئله فقط یک سیاست داخلی نیست؛ بلکه تبدیل به موضوعی جهانی درباره عدالت ارتباطی شده است.
حالا بیش از هر زمان دیگری این پرسش بلندتر شنیده میشود:
آیا وقت آن نرسیده که فیلترینگ جمع شود؟
آیا زمان آن نرسیده که زیرساخت اینترنت کشور بر مبنای اعتماد به مردم، شفافیت در تصمیمگیری و برابری در دسترسی بازتعریف شود؟
پاسخ روشن است: جامعهای که میخواهد پیشرفت کند، نمیتواند با دو مدل اینترنت—یکی برای مردم و یکی برای مسئولان—به مسیر خود ادامه دهد.
در نهایت، آنچه امروز از زبان مردم شنیده میشود یک خواسته افراطی یا سیاسی نیست؛ یک مطالبه کاملاً منطقی، انسانی و اقتصادی است: دسترسی برابر، شفاف و بدون تبعیض به اینترنتی که شایسته آن هستند.
امیدواریم روزی برسد که مردم ایران نه با فیلتر و تبعیض، بلکه با اینترنتی آزاد، پایدار و مناسب نیازهایشان زندگی کنند؛ اینترنتی که بتواند موتور رشد اقتصاد دیجیتال، گسترش آموزش و توسعه ارتباطات سالم باشد، نه مانعی که هر روز بر زندگی آنها سایه میاندازد.














