به گزارش خبرگزاری سیلاد خوزستان ، شرکت فولاد خوزستان با استراتژی مدیریت تحول مبتنی بر شفافیت، بهرهوری و نوآوری، در بحبوحه چالشهای صنعتی، مسیری نوین از تولیدِ صِرف به حکمرانی دادهمحور و توسعه پایدار را در صنعت فولاد ایران ترسیم کرده و به الگویی ملی تبدیل میشود.
صنایع سنگین ایران، بهویژه غولهای فولادی، سالهاست که در میدانی پیچیده از محدودیتهای انرژی، نوسانات بازارهای جهانی، تحریمهای بینالمللی و ضرورتهای زیستمحیطی به رقابت مشغولاند. در چنین فضایی، بقا و پیشرفت دیگر صرفاً به ظرفیت تولید و حجم صادرات گره نمیخورد، بلکه نیازمند یک بازنگری عمیق در فلسفه مدیریت است. شرکت فولاد خوزستان، بهعنوان یکی از بازیگران کلیدی این صنعت، پاسخی روشن به این نیاز ارائه داده است: «مدیریت تحول». این رویکرد، که بر سه ستون اصلی شفافیت، بهرهوری و نوآوری استوار شده، تنها یک استراتژی سازمانی نیست، بلکه نقشه راهی است که این شرکت را از یک کارخانه تولیدی سنتی به یک نهاد صنعتی فناورانه، دادهمحور و پایدار تبدیل میکند. این گزارش، با واکاوی اقدامات و دستاوردهای اخیر فولاد خوزستان، ابعاد مختلف این مدل مدیریتی را تحلیل میکند.
شفافیت؛ ستون اعتماد در بازاری پرتلاطم
اولین ضلع این مثلث تحول، شفافیت است. در اقتصادی که عدم قطعیت یکی از مؤلفههای ثابت آن است، ایجاد اعتماد برای ذینفعان، از سهامداران و سرمایهگذاران گرفته تا مشتریان و جامعه محلی، یک مزیت استراتژیک محسوب میشود. فولاد خوزستان این اصل را با اقداماتی ملموس به اجرا گذاشته است. حضور منظم و فعال در بورس کالا، بارزترین نمونه این رویکرد است. این اقدام، ضمن خارج کردن فرآیندهای فروش از معادلات غیرشفاف و سنتی، به کشف قیمت واقعی محصولات بر اساس مکانیسم عرضه و تقاضا کمک کرده و یک سیگنال مثبت از پاسخگویی و انضباط مالی به بازار ارسال میکند.
اما شفافیت در نگاه مدیران این شرکت، فراتر از گزارشهای مالی و حضور در بازار سرمایه است. تأکید بر «مسئولیت اجتماعی» بهعنوان ویترین فعالیتهای شرکت و تخصیص بودجههای مصوب برای توسعه داخلی استان خوزستان، بُعد دیگری از این اصل را به نمایش میگذارد. این رویکرد دوگانه، از یک سو با ایجاد ارزش مشترک، پیوند شرکت با جامعه محلی را تقویت کرده و از سوی دیگر، با بهرهمندی از مزایای مالیاتی، به بهینهسازی ساختار هزینهها کمک میکند. در واقع، شفافیت در این مدل، ابزاری برای ساختن سرمایه اجتماعی و اقتصادی بهطور همزمان است.
بهرهوری؛ بازتعریف منابع در عصر محدودیت
چالشهای مزمن انرژی و فاصله جغرافیایی از معادن سنگآهن، دو پاشنه آشیل تاریخی برای فولاد خوزستان بودهاند. ضلع دوم مدیریت تحول، یعنی بهرهوری، مستقیماً برای تبدیل این تهدیدها به فرصت طراحی شده است. این شرکت بهجای پذیرش منفعلانه محدودیتها، بازتعریفی هوشمندانه از منابع خود را در دستور کار قرار داده است.
در حوزه انرژی، هدفگذاری برای تأمین ۵۰ درصد برق مصرفی از منابع داخلی تا تابستان ۱۴۰۴ و همکاری استراتژیک با نیروگاههای سیکل ترکیبی، یک حرکت آگاهانه برای کاهش وابستگی به شبکه سراسری و مصونسازی فرآیند تولید در برابر قطعیهای فصلی است. دستیابی به رکورد «آمادهبهکاری تجهیزات» در تابستان ۱۴۰۳، نشان داد که این استراتژی از فاز برنامهریزی عبور کرده و به نتایج عملیاتی منجر شده است.
در حوزه مواد اولیه، رویکرد «اقتصاد چرخشی» (Circular Economy) به هسته اصلی استراتژی بهرهوری تبدیل شده است. برنامه جامع بازیافت لجن، فوم کوره و پوسته اکسیدی با هدف جبران ۳۰ درصد از هزینههای حمل مواد اولیه، نمونهای برجسته از تفکر مدیریتی است که ضایعات را نه بهعنوان هزینه، بلکه بهعنوان یک منبع ارزشمند میبیند. این نگاه، علاوه بر منافع اقتصادی مستقیم، شرکت را در مسیر استانداردهای جهانی فولاد سبز و کاهش ردپای زیستمحیطی قرار میدهد.
این بهینهسازی به منابع فیزیکی محدود نمیشود. اصلاح نظام پرداخت بازنشستگی و تلاش برای افزایش تعلق سازمانی، نشاندهنده تمرکز بر بهرهوری «سرمایه انسانی» بهعنوان گرانبهاترین دارایی شرکت است.
نوآوری؛ موتور محرک فولاد سبز و هوشمند
اگر شفافیت و بهرهوری، ثبات و پایداری امروز شرکت را تضمین میکنند، نوآوری، موتور محرکی است که آینده آن را میسازد. فولاد خوزستان با سرمایهگذاری هدفمند در فناوریهای بومی، زیرساختهای دیجیتال و پژوهشهای کاربردی، در حال گذار از صنعت نسل دوم و سوم به سمت صنعت ۴.۰ است.
رونمایی از دستاوردهایی مانند «تافکوت» (پوشش














