مربی، در حقیقت معلمی است که در میدان زندگی، مسئول تربیت اراده، روح و منش انسانهاست. مربی فقط به انتقال فن و تاکتیک بسنده نمیکند، بلکه روح شاگرد را به پرواز درمیآورد و به او میآموزد چگونه در میدان زندگی و در برابر ناملایمات بایستد. چنین است که نقش مربی، از زمین ورزش تا متن جامعه امتداد مییابد. اوست که میتواند از نوجوانی خام، انسانی بسازد که نه فقط قهرمان در میدان، بلکه شریف در رفتار و خادم در جامعه باشد.
در تعالیم اسلامی نیز، تربیت انسان و پرورش جانها جایگاهی والا دارد. در قرآن کریم آمده است:
«قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا»(سوره شمس، آیه ۹ و ۱۰)
یعنی رستگار کسی است که نفس خویش را تربیت کند و در مسیر رشد قرار دهد.
مربی واقعی، مصداق این آیه است؛ کسی که ابتدا خود را ساخته، به تزکیه رسیده و سپس به تربیت دیگران همت میگمارد. او نمیتواند فقط واعظی بر زبان باشد؛ باید الگویی در عمل باشد. همانگونه که حضرت علی (ع) میفرمایند:
«مَن نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنّاسِ إِماماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ.»
کسی که خود را راهنمای مردم میداند، باید پیش از آموزش دیگران، خود را تربیت کرده باشد.
بنابراین، مربیگری نه شغل، بلکه مسئولیتی الهی است؛ تداوم همان راه انبیا که آمده بودند تا انسانها را از تاریکی به نور رهنمون شوند. مربی، خلیفهالله است در میدان آموزش، در زمین ورزش، در هر کجا که انسانی را به رشد میرساند.
اما امروز، با تأسف باید گفت که بسیاری از مربیان این سرزمین، بهویژه در استان سمنان، در سکوت و مظلومیت، مشغول انجام این رسالت عظیماند. مربیانی که چهرههایشان از سختی روزگار رنگ باخته، اما دلشان از عشق به شاگرد روشن است. آنان که با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهاند تا چراغ امید در سالنها، زمینها و باشگاههای کوچک این استان خاموش نماند. مربیانی که با کمترین امکانات، بیشترین تأثیر را گذاشتهاند، بیهیاهو و بیادعا.
متأسفانه در سالهای اخیر، در فوتبال و ورزش استان، مربیان فراموش شدهاند؛ کسانی که باید ستون توسعه ورزش باشند، گاه در حاشیه قرار گرفتهاند. جز برگزاری چند کلاس آموزشی یا دورههای تئوری که بیشتر برای پر کردن فاکتور بودجه و جمعآوری شهریه است، کمتر شاهد حرکتی جدی برای رشد مربیان بودهایم. بسیاری از دلسوزان و کاربلدان نیز به ناچار عطای کار را به لقایش بخشیدهاند؛ شاید از فرط بیتوجهی، شاید از دلزدگی، شاید از نادیده گرفته شدن تلاششان. و نتیجهاش آن شده که حال ورزش، بهویژه فوتبال استان، خوش نیست.
اما این یادداشت قرار نیست فقط گلایه باشد. امروز باید گفت که اگر بخواهیم ورزش و جامعهای پویا داشته باشیم، باید به مربیان بازگردیم؛ باید شأن و جایگاهشان را پاس بداریم، صدای خستهشان را بشنویم و اجازه دهیم از حاشیه به متن بازگردند. زیرا مربیان، معماران جاناند. آنان سرمایه انسانی جامعهاند و بیاحترام به آنان، هر بنایی که ساخته شود سست و ناپایدار خواهد بود.
ضربالمثلی قدیمی میگوید:
«شاگرد خوب، آیینه مربی است.»
اگر امروز در جامعهمان اخلاق و تعهد کمرنگ شده، شاید باید از مربیان و الگوهای تربیتیمان بازنگری را آغاز کنیم. مربی خوب، همان کسی است که شاگردش را برای زندگی، نه فقط برای مسابقه، آماده میکند.
در این روز بزرگ، با همه وجود، روز مربی را به تمام مربیان سرافراز استان سمنان تبریک میگویم؛ به آنان که چراغ عشق را در میدان ورزش روشن نگه داشتهاند، حتی اگر نوری از سوی دیگران به آنان نتابیده باشد.
و چه زیباست که در همین روز، استان سمنان میزبان مردی است که خود نماد غیرت، ایمان، اخلاق و انسانیت است؛ علی دایی، اسطورهای که نامش در تاریخ فوتبال ایران جاودانه است. مردی که نهفقط در زمین فوتبال، بلکه در میدان انسانیت هم قهرمان بوده است. او مربیای است که شاگردانش از او غیرت، صداقت و پشتکار آموختهاند.
حضور علی دایی در این روز در سمنان، آن هم برای کاری خیر و در حمایت از بیماران سرطانی و بنیاد خیریه «راه آسمان»، خود نشانهای است از تداوم همان روح مربیگری الهی؛ یعنی خدمت به انسانها و ایستادن در کنار مردم. برای من، که افتخار همکلاسی بودن با ایشان در عرصه مربیگری را داشتهام، مایه مباهات و افتخار است که روز مربی را با یاد این بزرگمرد گره بزنم.
باشد که یاد همه مربیان، زنده بماند و جایگاهشان به مرتبهای که شایسته آنند بازگردد.
زیرا آنان که انسان میسازند، در حقیقت جهان را میسازند.















