وزیر خارجه پیشین اسرائیل: نتانیاهو فقط برای منافع خود میجنگد / یهودیان فوق ارتودکس به انگل جامعه بدل شدهاند / تاکتیکهای مشابه پوتین و نتانیاهو

وزیر خارجه پیشین اسرائیل: نتانیاهو فقط برای منافع خود میجنگد / یهودیان فوق ارتودکس به انگل جامعه بدل شدهاند / تاکتیکهای مشابه پوتین و نتانیاهو
به گزارش سیلاد، شلومو بن عامی، استاد دانشگاه، مورخ و وزیر خارجه پیشین اسرائیل در یادداشتی که برای پایگاه خبری پراجکت سیندیکیت نوشتهاست تاکید میکند که اسرائیل درگیر جنگ انتخابی بیپایانی شدهاست که با بدبینی و منافع شخصی یک نفر استمرار پیدا میکند. این دیپلمات پیشین اسرائیلی، با مقایسه جنگ روسیه علیه اوکراین و جنگ اسرائیل علیه غزه، انگیزههای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و ولادیمیر پوتین را مشابه یکدیگر ارزیابی میکند و معتقد است که هر دو با ایجاد تصوری از یک تهدید خارجی، برای حفظ قدرت خود به جنگهای بیپایان و تمام نشدنی روی آوردهاند.
بن عامی مینویسد: «جنگ کنونی اسرائیل در غزه به عنوان پاسخی به کشتار حدود ۱۲۰۰ اسرائیلی توسط حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد. اما این درگیری به سرعت به اوج خشونت بیدلیل، رنج غیرنظامیان و جنایات آشکار جنگی تنزل یافت. همانطور که تحقیقات عمیق اخیر نیویورک تایمز تایید کرد، نتانیاهو میتوانست در چندین لحظه حساس، با حمایت کامل ارتشی که هیچ مزیتی در خشونت بیشتر نمیدید، خونریزی را متوقف کند. اما هر بار، او ادامه جنگ را انتخاب کرد. این تصمیم کاملاً خودخواهانه بود: نتانیاهو میخواست قدرت خود را حفظ کند – و خود را از محاکمه شدن به اتهامات متعدد فساد محافظت کند. دولت ائتلافی شکننده او به حمایت افراطگرایان مذهبی فاشیست بستگی دارد که تنها با پیروزی کامل اسرائیل – هدفی غیرممکن – و اشغال نامحدود غزه راضی میشوند. بنابراین، برای باقی ماندن در قدرت، نتانیاهو مذاکرات آتشبس را مختل کرده و بدین ترتیب آزادی گروگانهای اسرائیلی در دست حماس را به تاخیر انداخته است. هنگامی که توافقی حاصل شد، نتانیاهو آن را نقض کرد.»
این دیپلمات پیشین اسرائیلی تاکید میکنید: «بهای بدبینی نتانیاهو گزاف بوده است. غزه یک بحران انسانی شدید و رو به وخامت را تحمل کرده است، در حالی که صدها سرباز جوان اسرائیلی کشته و هزاران نفر دیگر زخمی شدهاند – بسیاری برای همیشه معلول شدهاند. علاوه بر این، نتانیاهو فرصتهای اسرائیل را برای دستیابی به یک توافق صلح تاریخی با عربستان سعودی که به معنای پایان عملی درگیری صدساله اعراب و اسرائیل خواهد بود، بر باد داده است. با این حال، از دیدگاه نتانیاهو، استراتژی او در غزه یک موفقیت بزرگ بوده است. او مانع از تحقیقات دولتی در مورد مسئولیت خود در قتلعام ۲۰۲۳ شده است، اگرچه او سالها به تامین مالی حماس توسط قطر کمک کرده و هشدارهای اطلاعاتی قبل از حمله را نادیده گرفته بود. و او توانسته محاکمه فساد خود را به تعویق بیندازد.»
بن عامی معتقد است: «اما این تنها آغاز کار است: نتانیاهو اکنون بیش از هر نخستوزیر پیشین اسرائیل قدرت دارد، و از آن برای جایگزینی مقامات ارشد نظامی و اطلاعاتی با متحدان و وفاداران خود استفاده میکند. او در آستانه موفقیت در برکناری آخرین «دشمن» باقیمانده خود، گالی بهاراو-میارا، دادستان کل صریحاللهجه، به عنوان بخشی از تلاش دیرینه دولتش برای تضعیف اختیارات و استقلال قضایی است. در همین حال، اسرائیلیها با لفاظیهای میهنپرستانه بمباران میشوند تا توجه از فرسایش دموکراسیشان منحرف شود.»
مورخ و استاد دانشگاه اسرائیلی با اشاره به شباهتهای جنگ غزه و جنگ اوکراین مینویسد: «بسیاری از تاکتیکهای نتانیاهو شبیه به تاکتیکهای ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، است که از زمان آغاز حمله تمامعیار خود به اوکراین در سال ۲۰۲۲ از آنها استفاده کرده است. مانند نتانیاهو، پوتین از درگیری برای تقویت تسلط خود بر قدرت استفاده کرده است. و مانند نتانیاهو، پوتین فرصتها را برای پایان دادن به جنگ با شرایط مطلوب از دست داده است. اگر پوتین چند ماه پیش آتشبس را میپذیرفت، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، عملاً تمام زمینهای اوکراین را که روسیه در طول تهاجم تصرف کرده، به او واگذار میکرد. اما پوتین بیشتر میخواهد. او میخواهد روسیه بر تمام شرق اوکراین (علاوه بر کریمه) حاکمیت داشته باشد، در حالی که بقیه اوکراین به یک «کشور بیطرف» خلع سلاح شده تبدیل شود. و او میخواهد ناتو به سمت غرب عقبنشینی کند تا کرملین بتواند «حوزه نفوذ» سابق خود را بازپس گیرد. او به کمتر از این قانع نخواهد شد.»
وزیر خارجه پیشین اسرائیل با اشاره به تلاش رهبران اسرائیل و روسیه برای حفظ پایگاه رای خودشان در طول جنگ مینویسد: «پوتین و نتانیاهو یک نقطه مشترک دیگر نیز دارند: آنها متعهد به محافظت از حوزههای انتخابیه سیاسی کلیدی از تأثیرات جنگهایشان هستند. پوتین به خوبی به یاد دارد که چگونه افزایش تعداد کشتهشدگان در افغانستان به متقاعد کردن نخبگان شوروی برای رها کردن رژیم کمک کرد. به همین دلیل است که او با حفظ یک ارتش بزرگ قراردادی که در ازای پرداختهای هنگفت از استانهای فقیرتر روسیه استخدام شده است، از سربازگیری گسترده اجتناب کرده (و طبقات متوسط شهری و نخبگان بوروکراتیک روسیه را از میدان نبرد دور نگه داشته) است. در حالی که تلفات روسیه در اوکراین در حال افزایش است، اما ارقام دقیق را نمیتوان با اطمینان دانست؛ رسانههای روسیه قطعاً آنها را گزارش نمیکنند. در اسرائیل، ضربالمثلی وجود دارد: بنی براک، خانه بزرگترین جامعه فوقارتدوکس اسرائیل «عاری از تشییع جنازههای نظامی و مادران داغدار» است. نتانیاهو با تضمین معافیت مردان فوقارتدوکس از خدمت سربازی، این اطمینان را حاصل کرده است. از آنجایی که جناحهای فوقارتدوکس برای بقای ائتلاف نتانیاهو حیاتی هستند، او همچنین یارانههای هنگفتی را به شدت افزایش داده که این جامعه را قادر میسازد سبک زندگی انگلی را دنبال کنند، آن هم در حالی که اسرائیل برای پوشش هزینههای جنگهای خود علیه حماس، حزبالله، حوثیها و ایران در تقلاست.»
این دیپلمات پیشین اسرائیلی در پایان تاکید میکند: «پوتین و نتانیاهو با دقت نیات واقعی خود را با ایدئولوژی میپوشانند. «روسیه ابدی» در یک درگیری دائمی با غربی تباهشده که قصد نابودی آن را دارد، درگیر است، و دولت محاصرهشده یهودی با تهدیدات وجودی از همه سو، و نه فقط حماس، روبروست. هر دو رهبر دشمنان خود را به نازیها تشبیه میکنند. با این حال، واقعیت بسیار ناگوارتر است. روسیه و اسرائیل در جنگهای انتخابی بیپایان درگیرند که هر یک با بدبینی و منافع شخصی یک نفر حفظ میشود. در هر دو مورد، انحطاط نظم بینالمللی «مبتنی بر قوانین» که از خاکستر جنگ جهانی دوم برخاست، به آنها اجازه داده است که ادامه یابند.»
۴۲/۴۲