دموکراتها مطلقاً هیچ چیز از شکست یاد نگرفته اند/مافیای بیکفایت بهطور غیرمسئولانه اسرار مافیا را افشا میکند

دموکراتها مطلقاً هیچ چیز از شکست یاد نگرفته اند/مافیای بیکفایت بهطور غیرمسئولانه اسرار مافیا را افشا میکند
به گزارش سیلاد، بن بوریس وب سایت خبری تحلیلی جیکوبین در تحلیلی با عنوان «دموکرات ها مطلقاً هیچ چیز از شکست یاد نگرفته اند» نوشت:
در روز دوشنبه، مدیر و سردبیر نشریه آتلانتیک، جفری گلدبرگ، خبر عجیبی را مطرح کرد. او بهطور تصادفی در یک چت گروهی در اپلیکیشن سیگنال که وزیر دفاع، پیت هگست، مشاور امنیت ملی، مایکل والتز، رئیس اطلاعات ملی، تولسی گابارد، معاون رئیسجمهور، جی دی ونس و دیگر چهرههای رده بالای دولت ترامپ در حال بحث درباره برنامههای خود برای بمباران یمن بودند، گنجانده شده بود. این اطلاعات بهشدت محرمانه بود و بیشتر واکنشها به این موضوع بر شکست «امنیت عملیاتی» این دولت متمرکز شده بود.
خود گلدبرگ یک مفسر نئوکنسرواتیو است که بهندرت با جنگی مخالف است. او به نظر نمیرسد که هیچ اعتراضی به محتوای برنامههای مطرح شده در چت گروهی داشته باشد. اما او بهطور واضح از گنجاندن خود در این چت نگران بود.
دموکراتها به سرعت به پذیرش این چارچوب پرداختند. چاک شومر و رهبران چند کمیته فرعی مربوطه در سنای ایالات متحده، برای مثال، نامهای به دونالد ترامپ ارسال کردند و درباره «قضاوت شگفتانگیز ضعیف» که با اشتباهی مثل گنجاندن گلدبرگ در این چت نشان داده شده، ابراز «نگرانی شدید» کردند. به عبارت دیگر، آنها با بمباران یمن مشکلی ندارند. آنها فقط میخواهند که دولت کار بهتری در حفظ محرمانگی انجام دهد.
واقعیت این است که این نوع داستانها، داستانهایی هستند که لیبرالها دوست دارند، زیرا به آنها اجازه میدهد که درباره فرآیند و «جدیت» خود لاف بزنند و ملیگرایی میهنپرستانه خود را درباره «امنیت ملی» به نمایش بگذارند. در دهه گذشته از زمان آغاز کمپین ریاستجمهوری اول ترامپ، تمایل مستمر آنها این بوده است که به سمت مسائلی بروند که به آنها اجازه میدهد این پیام را منتقل کنند. از این رو، حس وسواس چندین ساله به «تداخل روسی» که در نهایت به هیچ چیز ختم نشد، سالها شخم زدن درباره ناآرامیهای یازده سپتامبر، و استراتژی عجیب کامالا هریس برای گشتزنی در کشور با لیز چنی به این منظور که نشان دهد «کشور اول» جمهوریخواهان در کنار آنها هستند.
این استراتژی، به طور مداوم شکست خورده است، اما این موضوع مانع از این نشده که دموکراتها به stubbornly رویکرد واقعی آسیبهایی که جمهوریخواهان به طبقه کارگر آمریکایی وارد میکنند، نپردازند (که جذابیت آن توسط موفقیت روزافزون تور ضد اولیگارشی برنی سندرز به تصویر کشیده شده است). و البته آنها ترامپ را به خاطر جنگطلبی شماتت نمیکنند، زیرا واقعاً با جنگطلبی او مخالف نیستند. همه شرکتکنندگان در این داستان، از گلدبرگ نئوکنسرواتیو تا دموکراتهای خشمگین و تا ترامپیستهای بهاصطلاح «اول آمریکا»، فرض میکنند که آمریکا حق نامحدودی برای اثبات هژمونی امپریالیستی خود در سطح جهان دارد.
با «ضدمداخلهگران»ی مانند اینها…
در مقاله اولیهاش، گلدبرگ گفت که برنامههای به اشتراکگذاشته شده در چت گروهی «شامل اطلاعات دقیقی درباره بستههای تسلیحاتی، اهداف و زمانبندی» بود. او «نمیتوانست باور کند که رهبری امنیت ملی ایالات متحده در حال ارتباط در سیگنال درباره برنامههای جنگی قریبالوقوع است»، فراموش نکنید که آنها آنقدر «بیاحتیاط» بودند که بهطور تصادفی یک روزنامهنگار مانند خودش را شامل کنند. و در حالی که بخشهای زیادی از بقیه مکالمه را نقل قول میکرد، او بهطور مکرر جزئیات عملیاتی را حذف کرد که نگران بود ممکن است «امنیت ملی» را به خطر بیندازد.
اینکه امنیت هر کسی در ایالات متحده چگونه ممکن است با دانستن جزئیات یک حمله علیه یمنیها که آنها نشان دادهاند نسبت به آن powerless اند، آسیب بیند، سؤالی جالب است. یک سری از مقامات دولتی و همپیمانان رسانهای در روز دوشنبه و سهشنبه در حال انکار این بودند که هیچ چیز محرمانهای در چت گروهی مورد بحث قرار نگرفته است. با این حال، گلدبرگ روز چهارشنبه به مقاله دوم بازگشت و بخشهای مربوط به جزئیات عملیاتی را نقل کرد. اگر دولت گفت که این موضوع محرمانه نیست، پس خوب. و مقاله دوم روشن کرد که انکارهای دولت پوچ بودند. دموکراتها برای آنچه آنها یک خودکشی بزرگ از سوی تیم ترامپ مینامیدند، شادی کردند.
خارج از حامیان ترامپ، به نظر میرسید تقریباً همه (از جمله خود من) از بابت بیکفایتی حکومت بهخنده افتادند. اما مهم است که یک قدم به عقب برداریم و ببینیم چه چیزی در این کانون قرار دارد. به جای آنکه خوشحال باشد که فرصتی برای افشای فعالیتهای ماشین جنگی دارند، گلدبرگ فکر میکرد که تنها رسوایی این است که او بهطور تصادفی فرصتی برای افشای آن پیدا کرده است. و تقریباً همه در رسانهها و فرهنگ عمومی به نظر میرسد که با این موضوع موافقند.
این حمله دهها نفر را کشته است که بیشتر آنها زن و کودک بودند. این در کشوری بسیار فقیر که سالها از درگیریهای شدید رنج میبرد، اتفاق افتاده است. همچنین، کنگره در مورد آغاز دور جدیدی از خشونت علیه کشوری که ایالات متحده در وضعیت جنگی با آن نیست، مشورت نشده است. و آنچه چتلاگها درباره برنامهریزی این جنایت جنگی نشان میدهد، سطح شگفتانگیزی از بیتوجهی به هر دو جنبه غیرقانونی و پیامدهای انسانی آن را نشان میدهد.
معاون رئیسجمهور، ونس، که ظاهراً یک ضد مداخلهگر است، تنها mildest نگرانیها را مطرح کرد، نه به این دلایل، بلکه به این دلیل که حملات حوثیها بر روی کشتیها بیشتر بر کشتیهای اروپایی تأثیر میگذارد تا آمریکایی، و بنابراین اروپاییها باید خودشان آن را مدیریت کنند. یا اگر ایالات متحده خودش اقدام کند، دولت باید چند هفتهای صبر کند تا بتواند به مردم توضیح دهد چرا مهم است که علیه حوثیها که یک گروه معظم آمریکاییها از آن هیچ دانشی ندارند، مداخله کند. فقط همین. اینها تنها اعتراضی نبودند. و تولسی گابارد، که او نیز در چت بود و شهرتی بزرگتر به عنوان یک ضد مداخلهگر دارد (به شکلی که اساساً کار سیاسی خود را بر مبنای این شهرت بنا کرده است)، حتی این نگرانیهای نیمهجان را نیز تکرار نکرد.
در واقع، در آنچه باید شگفتآورترین افشای مقاله دوم باشد، گلدبرگ تصویری را به اشتراک گذاشت که در آن والتز به داشتن «شناسایی مثبت» درباره یک «موشکی» که هنگام «رفتن به ساختمان دوستدخترش» بود، نازید. آن ساختمان، والتز بهخوبی میگوید، «اکنون فروریخته است». و واکنش جی دی ونس به این اعتراف دلخراش از بین بردن یک ساختمان مسکونی برای کشتن یک نفر این بود: «عالی». مدتی بعد، تولسی گابارد زود گفت: «کار و اثرات عالی».
کسانی که خود را بهعنوان «ضدمداخله گر» (ضدجنگ) میشناسند در واقع به هیچوجه بهتر از … جفری گلدبرگ به نظر نمیرسند. و دموکراتها نیز کمتر از آنها نیستند. زمانی که از وسواس آنها درباره فرآیند و «عملیات امنیتی» دور شویم و به ماهیت مسأله جنایات جنگی ترامپ در یمن نگاهی بیندازیم، بین رهبری دو حزب چندان فاصلهای وجود ندارد. همه در حال بحث درباره این هستند که آیا بیکفایتی بروز یافته غیرقابل قبول است یا خیر. پنجاه و سه کشته بهراحتی به معادله راه نمییابند.
همانطور که سام باجر، یک پژوهشگر مارکسیست، روز دوشنبه نوشت، یک وضعیت تقریباً معادل این میتواند این باشد که یک گروه از مافیاییها در لاسوگاس بهطور تصادفی یک روزنامهنگار را به چت گروهیای اضافه کنند که در آن برنامهریزی میکنند برای آتشسوزی در برخی از مافیایهای رقیب که دفترشان درست بالای یک یتیمخانه قرار دارد … و تیتر روز بعد در سان لاسوگاس این باشد: «مافیای بیکفایت بهطور غیرمسئولانه اسرار مافیا را افشا میکند».
آتشسوزی در یتیمخانه البته در انتهای مقاله دفن خواهد شد.
۳۱۵ ۳۱۵