انتظار آبادی و احیاء شهر جنگزده آبادان ۳۲ ساله شد اما محقق نه
فرزانه یحیی آبادی : باور مردمان غیور شهر آبادان که از آنها تحت عناوین مرزدار، مرزنشین، مرزبان، حافظ امنیت کشور و ذخایر انقلاب (عشایر منطقه) یاد می شود، آنست که با تمام شدن قائله ی جنگ تحمیلی ما نیز گم و فراموش شدیم و کسی یادی از ما نمی کند و اگر هم هر از گاهی کسی به یادمان می افتد یا کاری برای انجام از دستش بر نمی آید یا حوصله ی پیگیری امور برای انجام را ندارد.
مردم شهر آبادان، شهر بسیاری از اولین های کشور همچون نخستین پالایشگاه خاورمیانه در سال ۱۲۹۱، نخستین انجمن عکاسی در خاورمیانه – سال ۱۳۳۱، نخستین پتروشیمی ایران در سال ۱۳۴۵، نخستین روابط عمومی ایران، نخستین آتش نشانی ایران در سال ۱۳۰۵، نخستین ایستگاه رادیویی پس از تهران در سال ۱۳۳۲، نخستین مرکز تلویزیونی پس از تهران در سال ۱۳۳۸، نخستین پیست موتور سواری، ماشین سواری، اسکواش، گلف و سالن بیلیارد در ایران، نخستین خطوط اتوبوسرانی درون شهری، نخستین برنامه تلویزیونی به زبان عربی، نخستین راه آهن درون شهری در ایران، نخستین پیتزا فروشی در ایران ( پیتزا مونکارلوی ایتالیایی )، نخستین شبکه فاضلاب شهری در ایران، نخستین تیم رسمی فوتبال در ایران در سال ۱۳۱۲، نخستین کودکستان در ایران در سال ۱۳۲۵، نخستین ایرتاکسی (تاکسی هوایی)، نخستین تاکسی تلفنی، اولین ایرلاین خطوط هوایی به کشورهای مختلف به صورت مستقیم، نخستین پارکینگ دوچرخه و موتور سیکلت (مجاور سینماها و مجتمع های ورزشی و پالایشگاه) و غیره، اکنون در حسرت ابتدایی ترین امکانات شهری برای برخورداری از یک زندگی بدون دغدغه، دردسر و صد البته بهداشتی به سر می برند و گلایه های چندین و چند ساله ی آنان چه در فضای مجازی و چه در مواجه رو در رو با مسئولان در رده های مختلف اعم از ملی، استانی و شهرستانی راه به جایی نبرده است.
آبادانی ها بر این عقیده اند که وجود این حجم از کمبودها و نواقص در خدمات اولیه ی قابل ارائه برای شهروندان که جزو ابتدایی و بدیهی ترین حقوق به شمار می رود، بیشتر از آنکه متاثر از نبود امکانات و اعتبارات باشد به عدم برنامه ریزی درست و مدون، بی تدبیری و سهل انگاری مدیران و مسئولان مربوط است که بایستی برای رفع هر چه سریعتر این معضلات نفس گیر که نه تنها نسل دوران جنگ تحمیلی بلکه نسل آینده را نیز درگیر خود کرده، چاره اندیشی و اقدامات منطقی، درست، برنامه ریزی شده و میان مدت را اجرایی و به انجام برسانند تا با تبدیل این شهر مخروبه ناشی از جنگ و بی تدبیری مسئولانش در ادامه، علاوه بر کمک به ماندگاری مردمانش به پایداری امنیت در مرزها نیز کمک شود.
سالهاست که مشکلات عدیده و غمهای سر به مهر شده این مردم ایثارگر، فهیم، صبور و کم توقع را بیان کرده ایم اما متاسفانه هیچ گره ای از کار این مردمان باز نشد و عملی نشدن وعدههای این مسئول و یا آن دیگری آنان را خسته تر از پیش کرده به طوریکه لقمه های نانشان را در کاسه خون جگرشان زده و نوش می کنند.
آبادان این روزها بیش از هر چیز به تدبیر، برنامه ریزی و اقدام عملی و نه تنها طرح مشکلاتش، نیاز دارد مشکلاتی همچون نامطلوب بودن آب شرب، اختلال در سیستم دفع فاضلاب و سرریز شدن آن در کوچه و خیابانها، عدم آسفالت مناسب معابر، نبود فضای سبز و مراکز تفریحی مناسب (به جز چند پارک نیمدار)، برقرار نبودن امنیت کامل در سطح شهر، فقر و محرومیت(بیش از ۲۶ هزار نفر تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی هستند)، نبود اشتغال به رغم وجود زمینه های مناسب اشتغالزایی، وجود فراوان احشام سرگردان و سگ های ولگرد در سطح کوچه و خیابانها، فراوانی و پراکندگی نخاله های ساختمانی در جای جای شهر و دهها مشکل ریز و درشت دیگر که تاب آوری، تحمل و خواب خوش را از مردم ربوده است.