طبیعت، درمانگر خاموش

طبیعت، درمانگر خاموش
یکی از نظریههای بنیادی در این زمینه، «نظریه بازسازی توجه» است که توسط روانشناسان محیطی، ریچل و استفن کاپلان، ارائه شده است. طبق این نظریه، محیطهای طبیعی فرصت استراحت و بازسازی را برای سیستمهای شناختی خسته فراهم میکنند. از همین رو، قدمزدن در جنگل میتواند ذهن را پاکسازی کند؛ تجربهای که هیچ استراحت کوتاهمدتی با صفحات نمایش قابل جایگزینی نیست.
در مطالعاتی دیگر، از جمله پژوهشهای دکتر فرانسیس کوو، مشخص شده است که کودکان مبتلا به اختلال کمتوجهی و بیشفعالی (ADHD) پس از گذراندن زمان در فضاهای سبز، کاهش قابلتوجهی در علائم خود نشان میدهند.
از نظر فیزیولوژیکی، حضور در طبیعت سطح هورمون کورتیزول (هورمون استرس) را کاهش داده، ضربان قلب را تنظیم میکند و باعث فعال شدن سیستم عصبی پاراسمپاتیک، مسئول استراحت و بازیابی بدن، میشود.
طبیعت نهتنها موجب بهبود حال فرد میشود، بلکه پیوندهای انسانی را نیز تقویت میکند. مطالعات نشان میدهد که تماشای مناظر شگفتانگیز طبیعی، موجب افزایش حس همدلی، نوعدوستی و رفتارهای مشارکتی میشود. در یک آزمایش، افرادی که به تصاویر طبیعت باشکوه نگاه کردند، تمایل بیشتری به کمک به دیگران نشان دادند.
در بافتهای شهری، دسترسی به فضای سبز با کاهش میزان جرم و افزایش انسجام اجتماعی ارتباط دارد. بهعنوان نمونه، در پژوهشی از دانشگاه ایلینوی، ساکنان واحدهای مسکن عمومی در شیکاگو که به فضاهای سبز دسترسی داشتند، روابط اجتماعی مستحکمتری گزارش کردند و رفتارهای پرخاشگرانه کمتری از خود نشان دادند.
امروزه، با توجه به اینکه بیش از نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند و کودکان ساعات طولانیتری را در محیطهای بسته و در مقابل صفحات نمایش میگذرانند، کاهش دسترسی به طبیعت به بحرانی در سلامت روان عمومی منجر شده است. در واقع، حفاظت از طبیعت به معنای حفاظت از زیرساختهای روانی و اجتماعی جامعه است.
برای بهرهمندی از این مزایا، نیازی به سفرهای طولانی یا هزینههای سنگین نیست. حتی حضور روزانه ۲۰ تا ۳۰ دقیقهای در طبیعت بدون هدفی خاص، تنها برای مشاهده و تنفس، نگهداری از گیاهان خانگی، استفاده از نور طبیعی در منزل، تشویق کودکان به بازی در فضای باز و حمایت از توسعه فضاهای سبز شهری، میتواند اثربخش باشد.
سپری کردن زمان در طبیعت باید همچون ورزش یا درمان، بخشی از برنامه زندگی ما باشد. در نهایت، طبیعت نهتنها حال ما را بهتر میکند، بلکه ما را به انسانهایی بهتر تبدیل میکند؛ مراقبت از آن، شکلی از مراقبت از خود در مقیاسی بزرگتر است.