شروعی آسان با پایانی دشوار!/ چرا ترامپ تعرفهها را افزایش داد؟/ پشت پرده یک جنگ تمامعیار اقتصادی

شروعی آسان با پایانی دشوار!/ چرا ترامپ تعرفهها را افزایش داد؟/ پشت پرده یک جنگ تمامعیار اقتصادی
به گزارش سیلاد پایگاه کریستین ساینس مانیتور در تحلیلی درباره جنگ تجاری آمریکا علیه کشورهای جهان نوشت: در روز چهارشنبه، دونالد ترامپ جنگی تمام عیار را علیه جهان به راه انداخت. او تعرفه یا مالیاتی ۱۰ درصدی بر تمام کالاهای خارجی وارداتی به ایالات متحده اعمال کرد. او حملات سنگینتری را به حدود ۶۰ کشور یا بلوک تجاری انجام داد و تعرفههایی تا ۵۰ درصد وضع کرد. کشورهای آسیایی به ویژه تحت حملات سنگینی قرار گرفتند: ۴۶ درصد برای ویتنام و ۵۴ درصد برای چین، شامل تعرفههای قبلی. اتحادیه اروپا نیز با عوارض ۲۰ درصدی روبرو شد.
در روز پنجشنبه، بازارهای سهام جهانی سقوط کردند و شاخص S&P 500 آمریکا نزدیک به ۵ درصد کاهش یافت و نسبت به اوج ۶۱۴۴ واحدی خود در ۱۹ فوریه، ۱۲ درصد افت نشان داد.
مرحله بعدی خطرناکتر است: پاسخ کشورها، به ویژه شرکای تجاری بزرگ مانند چین و اتحادیه اروپا.
چرا این مرحله خطرناکتر است؟ برخی از جنگهای تجاری گذشته با اقدامات متقابل تشدید شدهاند. این همان چیزی است که در دهه ۱۹۳۰ رخ داد و ممکن است دوباره اتفاق بیفتد.
گزینههای کشورهای خارجی چیست؟
آنها میتوانند تعرفهها و سیاستهایی را که تقاضا برای کالاهای آمریکایی را محدود میکند، مطابق خواسته ترامپ، حذف کنند. گزینه دیگر، مذاکره است، اما فرصت زیادی برای این کار ندارند. همچنین، ممکن است هیچ اقدامی انجام ندهند و اجازه دهند اقتصادشان به تدریج خود را تطبیق دهد. یا اینکه با وضع تعرفههای متقابل بر کالاهای آمریکایی که وارد کشورشان میشود، واکنش نشان دهند. چین، ژاپن و اتحادیه اروپا نیز تهدید به اعمال چنین تعرفههایی کردهاند.
چرا ترامپ این جنگ را آغاز میکند؟
او ادعا میکند که بقیه جهان با اعمال موانع ناعادلانه بر کالاهای آمریکایی، از ایالات متحده سوء استفاده میکنند. ادعای او تا حدی درست است. پس از جنگ جهانی دوم، واشنگتن مشتاق بازسازی دموکراسیها بود و برای تسریع این روند، توافقهای تجاری سخاوتمندانهای را به کشورهای مختلف ارائه داد. این موانع در طول دهههای بعد، با مذاکرات کشورهای مختلف برای کاهش موانع تجاری در دورهای مختلف مذاکرات تجاری، به طور چشمگیری کاهش یافته است.
با این حال، الگویی از عدم تعادلهای تجاری مزمن و عظیم ایجاد شده است، به طوری که ایالات متحده به طور مداوم بسیار بیشتر از صادرات خود واردات دارد و سهم ایالات متحده از تولید جهانی در حال کاهش است. ترامپ و جو بایدن، برای مقابله با این روندها، از سال ۲۰۱۷ به بعد، تعرفههای ایالات متحده را افزایش دادند.
طبق گزارش سازمان تجارت جهانی پیش از امسال، محصولات خارجی که وارد ایالات متحده میشدند، معمولاً با تعرفهای معادل ۲.۲ درصد روبهرو میشدند؛ این میزان کمتر از تعرفههای اعمالشده بر شرکای تجاری اصلی مانند اتحادیه اروپا (۲.۷ درصد) و چین (۳ درصد) بود. اما اکنون، براساس تحلیلهای گلدمن ساکس، شرکتهای خارجی که کالاهای خود را به ایالات متحده صادر میکنند، باید بهطور میانگین وزنی، تعرفهای معادل ۱۸.۸ درصد یا حتی بالاتر، مطابق با برخی برآوردها، پرداخت کنند. این نرخ از تعرفههای هند (۱۲ درصد) نیز فراتر خواهد رفت.
ترامپ، به جای مذاکره در مورد روابط تجاری، همانطور که روسای جمهور پس از جنگ در گذشته انجام میدادند، برای اجبار به تغییر، رویکردی تهاجمی را در پیش گرفته است.
منطقی نیست؛ چرا کشورها با آن موافقت نمیکنند؟
بسیاری از کشورها صادرات را به عنوان بخش کلیدی استراتژیهای اقتصادی خود میبینند. و این مسئله پیچیده است، زیرا موانع تجاری اشکال مختلفی دارند. تعرفهها نسبتاً ساده هستند، اما موانع تجاری غیرتعرفهای اینطور نیستند.
ویتنام تعرفهای کمتر از ۱۵ درصد بر واردات خارجی، از جمله کالاهای آمریکایی، اعمال میکند. با این حال، گزارشی که اخیراً توسط دولت ترامپ منتشر شده است، به موانع دیگری اشاره دارد که ویتنام بر محصولات آمریکایی اعمال کرده است؛ از جمله افزایش مالیات بر الکل وارداتی و ممنوعیت واردات برخی اسباببازیها، قطعات خودروهای دست دوم و نرمافزارهای رمزگذاری. این موانع، هرچند تعرفه محسوب نمیشوند، اما به طور مؤثری ورود کالاهای خارجی به ویتنام را محدود میکنند.
یا چین را در نظر بگیرید که واردات از برخی کارخانههای فرآوری گوشت خوک ایالات متحده را به دلیل تشخیص بیماریهای حیوانی رد کرده است. طبق این گزارش، این بیماریها به طور منظم در چین رخ میدهند و هیچ تهدیدی برای انسان ندارند. آیا این یک اقدام احتیاطی بهداشتی منطقی است یا یک مانع تجاری؟ چنین موانع تجاری غیرتعرفهای اغلب بسته به دیدگاه افراد متفاوت است.
دولت آمریکا اعلام کرده است که در محاسبه تعرفههای اعمالشده، موانع غیرتعرفهای را نیز لحاظ میکند. به جای ارائه برآوردهای دقیق از این موانع، از فرمولی مبتنی بر کسری تجاری دوجانبه با هر کشور استفاده کرده است. طبق ادعای کاخ سفید، موانع تجاری ویتنام معادل تعرفهای ۹۰ درصدی بر کالاهای آمریکایی است، نه نرخ اسمی کمتر از ۱۵ درصد. از همین رو، ایالات متحده تعرفهای متقابل برابر با حدود ۴۶ درصد اعمال کرده است. برخی از کارشناسان آمریکایی صحت این محاسبات را زیر سؤال بردهاند و قطعاً خود کشورها نیز در مذاکرات با واشنگتن با این برآوردها مخالفت خواهند کرد. این چالشها نشان میدهند که پایان دادن به جنگهای تجاری، فرآیندی پیچیده و دشوار است.
چرا برنده شدن در جنگهای تجاری تقریباً غیرممکن است؟
زیرا چنین سیاستهایی باعث کاهش رقابتپذیری اقتصاد میشوند. تصور کنید که میان خرید یک خودروی برقی چینی به قیمت ۲۰,۰۰۰ دلار یا یک خودروی برقی آمریکایی با قیمت ۳۵,۰۰۰ دلار حق انتخاب دارید. کدام گزینه تأثیر بیشتری بر اقتصاد ایالات متحده خواهد داشت؟ بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که انتخاب خودروی برقی چینی منطقیتر است. دلیل این امر آن است که با کاهش هزینهها، مصرفکنندگان آمریکایی میتوانند پول بیشتری پسانداز کنند و آن را صرف خرید کالاهای داخلی کنند که رقابتیتر هستند. اقتصاددانان بر این باورند که افزایش هزینهها تأثیر منفی بیشتری نسبت به حمایت از تولیدکنندگان داخلی دارد و از رونق اقتصادی جلوگیری میکند.
وضع تعرفههای متقابل بر کالاهای آمریکایی واکنش نشان میدهند. این اقدامات منجر به کاهش فروش شرکتهای بینالمللی ایالات متحده میشود که در بازارهای جهانی رقابتپذیر هستند.
در نتیجه، جنگهای تجاری به حمایت از شرکتهای کمرقابت یک کشور میپردازند، اما همزمان به فروش شرکتهایی که توان رقابتی بیشتری دارند، آسیب میزنند. این روند باعث کاهش سرعت رشد اقتصادی و افزایش قیمتها میشود، زیرا مصرفکنندگان ناگزیر باید محصولات گرانتری، مانند خودروی برقی ساخت آمریکا، را خریداری کنند. چنین شرایطی حداقل یک افزایش موقت در نرخ تورم را به دنبال خواهد داشت.
در دنیای واقعی، شرایط پیچیدهتر از یک تحلیل ساده اقتصادی است. عوامل ژئوپلیتیکی و مسائل مرتبط با امنیت ملی، از جمله دلایلی هستند که ایالات متحده صادرات فناوریهای پیشرفته به چین را محدود کرده و احتمالاً سرعت واردات خودروهای برقی چینی را کاهش میدهد. علاوه بر این، ارزان بودن این خودروها ممکن است ناشی از یارانههای دولتی باشد، که میتواند به عنوان یک رویه تجاری ناعادلانه تلقی شود و بر رقابت جهانی تأثیر بگذارد.
ترجمه: ابوالفضل خدائی
۳۱۱۳۱۱