استانها

اردستان شهر آب و آینه ،” برند” آسیایی

مقدمه
آب ،آینه است و با تمام ماهیت طبیعی، ذاتی و اصالت درونی خود به مثابه آینه ، وفادارانه تلاش هایی را منعکس می نماید، که درامتداد زمان ، تاریخ ، هویت وفرهنگ ، در دل جغرافیای اردستان منعکس شده اند. این مقاله شبیه کسی است که به دیوار تکیه نموده و به پیش رو ، به فردا و فرداها می اندیشد. نگارنده با تدوین و انتشار جغرافیای چند جلدی اردستان ، تکیهگاه این نوشتار را تدارک دیده است ولی برای ادامه راه و باز نمودن مناسبات بسیار از این اندک ، این مقاله را به مثابه کارت دعوت و با احترام بسیار ، برای جغرافیدانان ، مورخین ، جامعه شناسان ، روانشناسان اجتماعی ، اقتصاد دانان ، برنامه ریزان شهری ومنطقه ای ، معماران ، اکولوژیست ها ،  گردشگری ،مدیریت شهری، استراتژیست ها،گرافیست ها ، هنرمندان ، به ویژه  متخصصین میان رشته ای ، اکوتوریستها و گردشگران و سرانجام برای شما خواننده گرامی ، مسئول شهری و شهرستان اردستان یا علاقه مند و متخصص به مطالعات دراین قلمرو ارسال و تقدیم مینماید ، تا دگر بار” برخیزیم و گامی فراپیش نهیم ” . بیایید ببینید ، جایی برروی این سرزمین میخواهد دیده شود. حرف ها دارد. یک حرف از حرف های بسیار ، بر زبان این نوشتار ، طنین انداز است.   
موقعیت شهر اردستان و محیط اکولوژیک خشک
شهر اردستان در ۳۳ درجه دقیقه عرض شمالی و ۵۲ درجه و۲۲دقیقه طول شرقی واقع شده واز سطح دریا ۱۲۰۵ متر ارتفاع دارد. اردستان از شهرهای استان اصفهان است و از مرکز استان ، که درجنوبغربی آن قرار دارد  ۱۱۰ کیلومتر فاصله دارد . رشته کوه مرکزی در محیط خشک ، در حد فاصل این دو شهرستان از شمالغربی به جنوب شرقی کشیده شده و حائل بین چشم انداز اصفهان  واردستان است . درحالی که اصفهان به پیشکوه های زاگرس نگاه می کند و در زردکوه بختیاری ابرها را دوره می نماید ، اردستان در چشم انداز غالب دشت کویر با  تشنگی و انتظار اسیر می شود. دشتی که تا ورامین پیش می رود و اردستان را با استان تهران هم مرز می سازد.
محیط اکولوژیک اردستان با میانگین بارش ۱۲۷ میلمتر درسال ، شرایط حادی دارد. تطبیق بارش ،  با دما در ماههای سال  و انتقال داده ها به دیاگرام “والتر” نشان میدهد که تنها در ماههای آذر ، دی و بهمن شرایط نیمه مرطوب وجود دارد و ۹ ماه از سال با شرایط سخت وبسیار شکننده روبروست. میزان تبخیر و تعریق بالقوه سالیانه شهرستان ۸/۸۵۸ میلیمتر است. این عامل  سبب شده  تا نیاز آبی وکمبود سالیانه  به میزان ۸/۷۳۱ میلیمتر  به صورت عینی و واقعی در تمامی شرایطِ پیدا و پنهان زندگی ساکنین اثر گذار و قابل تفسیر باشد.
اردستان مفسر مباحث تمدن آبی
در محیط خشک فلات مرکزی ایران ، قنات ، تکنیک ، مهارت  و عامل غلبه بر چالشها ی محیطی به شمار می رود .  تلاش  برای حفر قنات از دیر باز، نخستین درس  روستایی و شهری اردستان بوده است . قنات ، همه جایی است ، اما در شهر اردستان، تفاوتهای حیرت انگیزی وجود دارد ، مهارت حفاری قنات ، ارتقاء کیفیت قنوات در سطح ملی و حتی بین المللی (براساس شواهد روشن ) و به چالش کشیدن چالش های محیطی تا سرحد امکان و پایدار نمودن زندگی در متن یک شرایطِ اتوپیایی تا مقطع ۱۳۰۰شمسی ، نسخۀ تمام عیاری را به وجود میآورد که گویی همه چیز به یک چیز برمیگردد . درس های اردستان به همان درس اول دبستان برمیگردد و تکرار میشود  . آب ،آب. بابا آب. بابا آب داد. صدای “آب ،بابا” از اعماق تاریخ اردستان به گوش میرسد. صدای پای “تمدن آبی” در اردستان ، بیش از هرجا رساتر به گوش میرسد . 
اردستان شهر “چتر قنات ها”
چنانچه در مرکز شهر اردستان و محل” قنات  اَ رونه” نوک پرگاری را قرار دهیم وبه شعاع تقریبی ۱۵ کیلومتر یک نیم دایره در قسمت جنوب رسم نماییم ، به قوس ِکوهستانی پیرامون شهر در جنوب برخورد میکنیم که مانند یک مینیاتور زیبا به شهر نگاه میکند . بلندترین قلۀ این قوس ِکوهستانی با ۳۰۰۲ متر ارتفاع ، دورو وچن (Doroovachan) یا “دوروچین” نام دارد. نحوۀ چین خوردن و تراس های مدور این کوه از دامنه به قله ، بیانگر چین خوردگی دو رو، وشبیه دامن پیراهنهای زنانه درابیانه و لباسهای زنانه سنتی اردستان است و البته گویا ، پنت هاوسهای مدرن شمال اتوبان صدر ، میرداماد و الهیه تهران، معماری خود را از این کوه کپی کرده اند. این چشم انداز، با ابعاد فضایی و سه بعدی آسمان نگری اردستان و انتظار برای ابر و بارندگی ،  بّعدی تجریدی والهام بخش دارد  و آن این است ، که ،”اردستان شهر چتر قناتهاست” . سایۀ این چتر بر سرماست . آب زیر پوستِ نامرئیِ این سایه و زیر زمین به صورت همگرا به دستۀ این چتر یا همان شهر اردستان نزدیک میشود .
آن خانوار یا چند خانواری که درنخستین صبحدم طلوع اردستان ودر مرحله احتمالی گذر از دامداری به کشاورزی و حتی  قبل از آن در دورۀ دامداری برای “منزل در مسیر ایل راه ”  و توقف فصلی ، با بیل و کلنگ و وسایل حفاری در حال مکان یابی برای پیدا کردن آب بودند ، درست فهمیدند که دستۀ چتر، متوازن بر سر، کجاست. همانجا کمر خم کردند، کلنگ دردست ، یک قدم ، دو قدم وسینه خیز پیش رفتند ،آنان رؤیایی را تحقق بخشیدند که اگر براساس پیش بینی اولیه و ایمان بدان پیش رفته باشند باید دگر بارآرزوی داشتن چنین استراتژیستها یی را در دل پروراند. باید آرزو نمود که ای کاش اردستان به آن دوران خوش گذشته بازگردد. اینکه یک شهر اتوپیایی در دام کدام عناصرفرهنگی ، اجتماعی ،اقتصادی افتاده و میل به آنتروپی آنرا در سراشیبی قرار داده است از موضوعات قابل بررسی و پند آموز است.
دشت سر یا گلاسی و تکوین اردستان
اردستان ، از نظر زمین شناسی و ژئولوژی  برروی پدیدۀ “دشت سر ” یا” گلاسی” واقع گردیده است . این ساختار زمین  شناسی ، در همکاری و روابط متقابل با آب وهوا و خاک ( جغرافیا و زمین شناسی) یک فرم سیستماتیک پیشنهاد میدهد. اردستانی این فرم را دیده ، پذیرفته و برروی همین فرم و صورت طبیعی استقرار یافته است و در طول زمان از طریق قنات پیش رفته است و آب را به صحنۀ زندگی و چشم انداز “دشت سر”آورده است . 
نقطۀ شروع حفر قنات معنیدار است و باید با شیب زمین و تسلط آب بر شیب و آبدهی زمین همخوانی داشته باشد . گلاسی یا دشت سر درمحلِ شهرِ اردستان تحت تأثیر حرکات زمین ساخت و تکتونیک، دارای سه تراس بزرگ شرقی- غربی و عمود بر شیب جنوب – شمال است .  شمالی ترین تراس که سه محلۀ مون ،راهمیان و باب الرحی (ازشرق به غرب ) را استقرار بخشیده است، ۱۱۸۰ متر از خلیج فارس ارتفاع دارد. تراس وسیع دوم درارتفاع ۱۲۰۰ متر با شیب ملایم و هم سطح درقسمت میانه مشاهده میشود که از دوطرف شرق وغرب به دو رود اتفاقی منتهی میشود.  در درون چشم انداز بیرونی و مسلط به رودخانه سیلابی ، تراسهای آبرفتی و ناهموار وجود دارد . این چهرۀ ژئومورفولوژیک و مستعد از نظر سطح بندی با اختلاف ارتفاع های متفاوت وعمدتاً یک تا دو متر، در مشارکت با عامل انسانی وکَرت بندی زمین برای کشاورزی ، مورفولوژی و چشم انداز زراعی را به وجود آورده است. در گویش اردستانی به تراس طبیعی یا دست ساخت که یک طرف آن پُر باشد اَر (AR) گویند و دیوار مانعی است که دو طرف آن خالی است . گرچه به تدریج  تمرکز روی این واژه ها از بین رفته اند و لغات فارسی زیادی وارد لغات اردستانی شده اند  .  درتراس دوم از شرق به غرب محلات کبودان ، بازار ، کوشک و فهره قرار دارند . تراس سوم با ارتفاع ۱۲۲۰ متر شروع و محلۀ بزرگ محال را استقرار می بخشد.
وجه تسمیۀ اردستان و قنات اَرونه، با حواس و لامسه اکولوژیک ، بوم گرایانه و طبیعی(نگارنده)
نام اولیۀ اردستان در گویش محلی اَرسون است . “اَر”، در ترکیب  با پسوند” سون “به معنی مثل و مانند لغتی را می سازد که به معنی تراس مانند و تراس گون است . مخفف اَرسون ، در زبان محلی اَسون است و به اردستان اطلاق می شود . درمحلۀ بازار و کبودان به جای سون در مثل ومانند سوم (بروزن موم ) را به کار می برند و لذا ، اًسوم را استفاده می نمایند . اَرسان ،اَر اسان و اردستان ، تعابیر و اسامی هستند که به همان دیواره های طبیعی و خاکی تکیه نموده اند و کاربرد آن درهرجا به منابع نگارنده ربط دارد . دراین گویش ،اسون( به کسر الف وسین مشدد) به تراس هم سطح روی دیواره اطلاق میشود که درفارسی سازی آن به احتمال زیاد به اراسان و اردستان مبدل شده است. 
 اردستان بدون قنات عظیم اَرونه در مرکز ثقل قنات تراس میانی نمیتوانسته شهر باشد . در مظهر این قنات که قلعۀ اولیه و بزرگ شهرقرار داشته و سپس دردورۀ اسلامی و طی چند قرن مسجد جامع طراز ملی بنا گردیده است ، سنگ محک و معیار تفکیک آب را برای  باغی که بعداً جایگزین قلعه شده قرار داده اند و آنرا “اَریچو” به نام تراس کوچک نامیده اند و به احتمال بسیار چون محل استقرار ساکنین اولیه و برداشت آب با ظرف ، کوزه و محلی برای شسشتشوی ظرف ولباس و غیره بوده است ، قبل از اینکه ارتباطی با فارسی زبانان پیدا شود و لغت اردستان از دل آن پدید آید ، اَرسون ، ریزشگاه آب را درکنار آبشار کوچک ، برروی همین دیواره اَرمانند ، سامان داد و شناسنامه خود را نیز صادر کرد . چه بسا اَردستان ، با وارونۀ دستانتراس یا تراسدستان هارمونی داشته باشد زمانی که به جای تراس ، اَر، را قرار دهیم.  
 اَرونه ، اَروند ، اَرمنه ،اَرمند، اَمنه ، همه اسامی قنات ارونه هستند که با اَریچو(Arecho)  هم خوان هستند.
قنات ارونه درپای دیواره یا همان اَر، در تراس میانی ظاهر میگردد .جایی که منحنی میزان ۱۲۲۰ متر از شرق به غرب گذر میکند  ومحلۀ محال را در سمت جنوب تفکیک  نموده و به مظهر قنات ارونه  مشرف  میسازد .  قنات اَرونه ،  به درستی یکی از شاهکارهای  عظیم چشم پرکن  ، شگفت انگیز و قابل تحسین در فلات مرکزی ایران به شمار می رود. قنات ارونه برای هر ناظری یک حادثه است . حادثه ای که در رؤیای منطقۀ خشک پرورانده شده و به بهشت پیش پا مبدل شده است . برای روشن سازی واژه های این قنات و نسبت آن با وجه تسمیه اردستان و از جمله ،اَرسون و اَرسان ، به پسوندهای موجود در نظریه و نگرش آب- پایه و خلاق میپردازیم. 
پسوند “وند ” در زبان کردی شناخته شده است . روستای “داروند” نمونۀ ایلامی آن است . همچنین عشایر دشت مسیله وکویر مرکزی از ورامین تا دشت لارکه قلۀ دماوند از آن سر برمیآورد مانند هداوند و هداوند خانی در شمالیترین نقطۀ شهرستان اردستان گواه فراوانی این حضور و ثبوت است و نشان میدهد که اَروند نیز واژه ای بیگانه و غریب نیست . رمه گردانان مهاباد اردستان در مرزها و ایلراه  خود به قلمرو بختیاری نزدیک میشوند . درزبان لری ولرستان که واژه های مشترک با گویش اردستانی دارند به این تشابهات برخورد میکنیم . نام علیرضا بیرانوند دروازه بان تیم ملی بسیار دم دست است .
پسوند وند که اتفاقاً به همین لغت “پس” هم  چسبیده و آنرا رها نمیکند و پیوند ، پیشوند و پسوند می سازد ، کلمه ای است که در زبان پهلوی به معنای نگهبان و مسئول است . دریکوند به معنی خزانه دار ، قلاوند یعنی نگهبان قلعه ، ترکاشوند به معنی مسئول تیروکمان و نامهای نهاوند و دماوند از زبان پهلوی به جا مانده اند .همچنین وند به معنی تجربه ، تلاش و شرایط به کار رفته و همردیف و مترادف پسوند” مند” به معنای دارایی است .  پسوند مند نیز ، همیشه به آخر کلمات اضافه میشود و به معنی صاحب و خداوند و دارایی است . مانند ثروتمند ، دولتمند ، دردمند ، ارجمند، آزمند، هیرمند( نام رود)، میمند (نام شهر )، کشتمند (مزرعه)، فیروزمند و هیلمند( درسیستان) وبسیاری واژه ها ( ویکی پدیا ، فارسی ، پسوند وند ، نوشته های دهخدا ) ،  ارمند را درترکیب زمینی که مالک ، صاحب و منسوب به “اَر هاست “، به وضوح و آشکار تبیین مینمایند.
همچنین پسوند “ه ” در فارسی میتواند  معانی متفاوتی را با اتصال به کلمات خلق کند . مانند پایه که از پا گرفته شده است . همین شباهت در پنجه داشتن نیز قابل استنباط است یا لغت کوبه که از بن کوبیدن گرفته شده است و کاوه که از بن کاویدن ساخته شده است . در گویش اردستانی لغت کاویدن و واکاوی و استنتاج های آن با لغت آب (اُو با ضم الف ) در همین گویش تلفظ     میشود که دراینجا ، امکان بسط آن نیست ، فقط میتوان به این نکته اندیشید که سهمی از آب ارونه را که درمحلۀ کبودان به نام کاوه میخوانند و به کاوۀ آهنگر ربط میدهند ، چه بسا به کند و کاو در فارسی و به کند وکو (هم وزن درخت مو ) در گویش اردستانی ربط داشته باشد . همچنین دراین گویش “کوی ” به معنی بیرون است و چون سهم شبانه آب کاوه ، به روستای تلک آباد منتقل  و از شهر خارج میشود احتمال دارد دراصل کوی اّوه( خارج آب ) بوده است . در روستاها ی اردستان به اسامیی برخورد می نماییم که ریشه اصیل و طبیعت گرایانه دارند ولی تابلو فارسی نصب شده در ورودی آنها ، عنوانی تحریف شده را نشان میدهد . شاید این تحریفات با اسم صاحبان قدرت و فضیلت ، یا اسطوره سازی ،آرایش یافته باشند و یا ممکن است با یک تشابه اسمی ، اسم اصلی به دام افتاده باشد . درحدود ۲۵ کیلومتری جنوبغربی شهر اردستان روستایی به نام “تائسّون ” وجود دارد که به علت درختان معروف”تا” در آن محدوده ،این اسم بومگرایانه و زیستی را بدان داده اند ولی نا آشنایان موقع انتقال به فارسی و نقشه ،آنرا به نام طالقان ، که شهری در البرز غربی است ، همنام دیده و ثبت جغرافیایی نموده اند ! به همین راحتی . 
 در مسیر تبیین تعریف و جنبه های اکولوژیک و بومگرایانه قنات عظیم ارونه هستیم . با این اوصاف ، وند را میتوان موقعیت و شرایطی تعریف کرد که درآن ثروت ، دولتمندی و فراوانی نهفته است ،انعکاس تلاش و کوشش انسانی است و برای معرفی نقش انسان در نگهبانی ،حراست وحفظ چیزی که دارای ارزش و اعتباراست مانند خزانه داری ونگهبانی ازاسلحه به کار میرود . با این برجسته نمایی و کالبد شکافی از وند وکاربرد آن چه درسطح پهنانگر و گستره آریایی – ایرانی و چه با ژرف اندیشی زبانی به کاربرد اروند برای قنات اَرونه میرسیم . “اروند” نماد تلاش انسانی درمحل” اَر” است .
جایگاه شهری و قدرت انتظام بخشی سیستماتیک قنات ارونه 
مظهر قنات ارونه در محلۀ محال و در قلعۀ مرکزی شهراست و قبل از ورود به محل اصلیِ تقسیم ( موسوم به مخزن) ، نیم سهم به نام ” اَریچو ”  جدا میشود . اراضی و باغات این سهم به همین نام خوانده میشود .آب اَریچو به میزان نیم سهم ،  توسط سنگی به رنگ قهوه ای کم رنگ به ارتفاع ۲۴ سانتی متر که پایین آن دایره ای شکل و اندازه آن در وسط ۱۴ سانتی متر و طولش ۸۵ سانتی متر است از کنار آب بزرگ ارونه جدا شده وبه طور دائم باغات و املاک را مشروب میکند و بیش از نیمی از ۲۴ طاق آن مربوط به باغ قلعه ، و املاک شمال مسجد جامع است. اَرونه ،پس از ورود به مخزن  برکه مانند و شبیه استخر ، توسط سنگ های تراشیده شده و به صورت بسیار ماهرانه ، به بیست سهم تقسیم میشود . ” فُرضه یا فُرزه ” درلغت به معنی دهانه یا جوی و رخنه ای است که آب از آن سرازیر شود و فرزه های تراشیده شده درسنگ ها، دراین محل دهانه ۲۰ خروجی ناودانی شکل ، ۲۰ در۲۰در۲۰سانتی متر دارند .
دراین صورت مجموع سهام ۵/۲۰ سهم است. درتاریخ آمده است که در زمان مغول ، جهت حل اختلاف ، خواجه نصیرطوسی این تقسیم را به وجود آورده که البته دراقوال محلی آنرا به شیخ بهایی نیز نسبت میدهند. نکته مهم در ایجاد و استقرار فرضه ها( دهانه های خروجی آب)  این است که اگر تمام فرضه ها، یک اندازه بودند آب به صورت مساوی از قسمت میانه و کنار رد نمی شد اما تقسیم آب به گونه ای است که همۀ محل ها با توجه به دوری و نزدیکی از تقسیم آب به یک نسبت از آب استفاده می نمایند . 

فریاد جهانی قنات دوطبقۀ محلۀ مون اردستان
قنات دیگری  که پا را از ثبت ملی فراتر نهاده و صدای شهرت آن بنابر اعتبار تکنولوژیک وجنبه های فرهنگی ،اجتماعی ،اقتصادی به عنوان یک مدل منحصر به فرد به سایر کشورها و منابع علمی رسیده است قنات دو طبقۀ محلۀ “مون” در شمال شرقی شهر اردستان است. ابتدا طبقه فوقانی این قنات حفر میِشود و پس از مدت ها و دهه های دیگر برای افزایش آب و استفادۀ کاملتر  از سفره زیر زمینی ، اهالی و مقنیان اقدام به حفر طبقه زیرین مینمایند.  برای حفر طبقۀ زیرین ۲۰۰متر بعد ازهرنج یا مظهرقنات اول ، مظهر قنات دوم را انتخاب نموده اند و با اختلاف ارتفاع ۴ متر اقدام به حفرقنات نو وتازه کرده اند . فردی که قنات زیر را میکنده هرجا به چاه طبقۀ دوم می رسیده، برای صرفه جویی در حفرچاه ، سرعت کار و تهویه ، چاه را به بالا وصل نموده و برای جلوگیری از ریزش آب طبقه دوم،  با نیمدایره ای از دور حلقه چاه در طبقۀ دوم، آب را عبور داده است . این نیم دایره وسیع نیست و محلی برای عبور یک نفراست  و ضخامت لبۀ آن ۱۰ سانتی متر تا نیم متر است که با آهک محکم شده است . عرض بستر آن که محل عبور آب است حدود ۷۵ سانتی متر و ارتفاع آن تا سقف یک متر و ۷۵ سانتی متر است. درمحلۀ “مون”، یک الگو در اولین چاه نزدیک به مظهر قنات ،  بازسازی شده و گردشگران با ورود به طبقه دوم ، این چرخههای زیبای هستی بخش را درنم آب و سکوت زمین با شیوایی زبان آب مشاهده       مینمایند. 
درمحل نیم دایره ، یک پنجره جهت ورود به طبقه دوم تعبیه شده که برای لایروبی و رفع اشکال استفاده میشود. هنگام لایروبی طبقه فوقانی چون طناب مستقیم به طبقه زیرین میرسد توسط قلابی چوبی و در صورت ضخامت کم با دست ، دلو و طناب به طبقه فوقانی هدایت میشود. اگر از طریق کوره های عمودی ،آب را نگاه کنیم طبقه زیرین قابل مشاهده است .
ایزوستازی آبی دراردستان ، صفحه ثبات ناخوانده تا کنون 
یکی از مقنیان اصلی وحرفه ای این قنات ، که آنرا شبیه خانه اش می شناخت به نام  رضا عابد (مرحوم شده اند ) درسال ۱۳۶۸ به نگارنده گفتند ، که هنگام لایروبی قنات دوطبقه و طبقه پایین ، دقت و ظرافت شهرگرایانه  وجود دارد به این معنی که اگر عمق قنات ،زیاد برداشت شود سطح آب پایین می رود و آب مسیر قنات باب الرحی و هم شیب با آن را به سوی خود می کشد ولذا از دیربازمعمولاً ، لایروبی دوقنات شرقی (مون ) و غربی شهر (باب الرحی ) ،در فاصله تقریبی ۵/۲ کیلومتر به طور همزمان صورت میگرفته و درهر صورت کارشناسان نظارت میکردند که با تغییر و برداشت بیشتر کف یا بستر قنات ، تعادل آب در زیر زمین به هم نخورد و برای محلات هماهنگ برداشت شود . میتوان علاوه بر اصطلاحات آب- پایه ، چتر قنات ها ، اصطلاح اردستان و تئوری توازن آبی ، شهر موزون در آب و نیز ایزوستازی آبی را وضع کرد . ایزوستازی اصطلاح زمین شناسی است که نشان میدهد علی رغم امکان وجود تلاطم برروی پوسته زمین برروی طبقه گداخته و مذاب زیر پوسته ، همیشه به جز موارد زلزله ، آرامش و تعادل وجود دارد . به عبارتی بین دو طبقه لیتوسفر و استنوسفر ، تعادل گرانشی وجود دارد و گویا امکان زندگی  با یک حالت دینامیک ، پویا وسیستماتیک خودکار فراهم میشود. این قانونمندی طبیعی با همان ویژگی دینامیک ، پویا ، سیتماتیک با ماهیت انسان گرا ، طبیعت گرا ، تکامل گرا و اخلاق مدار ، قدرتمند تر از صدای پای آب ، درس هایی است که در کلاس درس سطح بالای اردستان خواندنی است.  با این تعبیر میخواهیم چهرۀ ناهموار و چشم انداز بیرونی شهری اردستان را برروی سینی وسیعی از آب ببینیم که گذشتگان آنرا آینه وار به چشم میدیدند .
 
حقآبه ، روابط حقوقی نظام اکولوژیک دراردستان و حومه
اردستان برای دیدن چهره خود باید به این آینه بنگرد و لذا شهر آب و آینه ، تبلور مییابد. نمونۀ دیگر این انتظام آفرینی یا نظم ونسق آبی و ساختارگرایی سیستماتیک قنات دو طبقه ، پیامی است که در نحوه تقسیم آب و فُرزه بندی آن نهفته است . گفته می شود پس از حفر قنات طبقه زیرین ، آب قنات روستای تلک آباد در ۱۲ کیلومتری شمال شهر  و در پایین دست شیب کاهش پیدا میکند که با تعبیه سه فرزه دردو قطعه سنگ که درنزدیکی مظهر مشترک قرار میدهند از طریق هرسنگ یک سوم از آب هر قنات را جدا میسازند  و در مجموع یک سوم از کل آب را  در یک جوی مشترک به تلک آباد تحویل میدهند و هنوز این قانون اجرا می شود. 

قنات های متقاطع در محلۀ مون با جنبه های آئستیک یا زیبا شناسانه 
پدیدۀ قنات متقاطع ،که شاید اولین بار دراینجا رسانه ای میشود (قبلاً نگارنده در جغرافیای تاریخی اردستان ۱۴۰۰ نشر سراچه دل و نیز ۱۳۷۰، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی ) آنرا ثبت نموده است ) . دراردستان و محلۀ مون ، موردی دیگر از استثنائات ، درزمینۀ تکامل تکنیک آب- پایه ایران است . قناتی به نام “شیرگرد”مربوط به روستای تلک آباد در شمال شرق شهر جریان  دارد و درقسمت شمالی محلۀ مون به غرب گرایش پیدا میکند. این قنات در محل میدان مون و حدود کوچه “دربند” مون به قنات حسن آباد برخورد میکند و از عمق ۴تا ۵ متری و از زیر قنات حسن آباد گذر میکند ودر مسیر خود با کمی تمایل به جنوب با قنات فیض آباد  تلاقی میکند و از زیر آن نیز گذر میکند . دیدن این فضاها در حیات مترو شهری مانند تهران به خوبی قابل تصویر و تصور است. نکته ها و تأمل ها درقوانین ومدیریت این ساختار است که از آن میگذریم ، هرچند که حامل درس ها و پیام هاست.

شهر اردستان ، کانون جامعۀ شبکه ای قنوات شهری و روستایی
چند روستا در قسمت شمالی اردستان درشبکۀ خاکی- آبی شهرحضور دارند . این حضور و شبکه آفرینی چه با گذر از کوچه های شهر و حفظ قلمرو و چه از نظر سهم آب شهری  ، روستاهای ذیل را تا سرحد محلاتی از محلات شهر ، از طریق قوانین و انضباط آبی به یکدیگر نزدیک و یگانه   میسازد. 
۱-طجره در ۱۲ کیلومتری شمالغربی نسبت به شهر 
۲-تلک آباد در ۱۲کیلومتری شمالشرقی نسبت به شهر
۳-اُمهران و کچورُستاق در ۸کیلومتری درامتداد شمال نسبت به شهر
آبشارهای زیر زمینی وترانه های دلپذیز مقنیان دراردستان
از محل استقرار روستاهای فوق الذکر که درارتفاع ۱۰۰۰متری قرار گرفته اند تا مادر چاههای قنوات محله محال که درارتفاع ۱۵۰۰ قرار میگیرند ۳۶ کیلومتر طول آبراهه و کارکردهای آن است . مقنیان معروف و کارشناسان ماهرآب و نظام آبیاری (نمونه،مرحوم فتح الله امیری ) اظهار داشته اند آب قناتهایی مانند قنات عظیم ارونه از ارتفاع ۱۸ متر ی و قنات سهراب  با ۷متر ارتفاع ( از شیب کوه در مادر چاه ) به بستر قنات سرازیر می شوند. لذا امکان جابهجایی شهر را در مسیرقنوات به نقاط جنوبی فراهم نموده است . برخورد به صخره سنگی و مقاوم ، در قنات امیران نیز گزارش شده است . در گفتگویی که با آقای محمد زائری امیرانی، (۷۶ساله) کارشناس و مقنی قنات امیران داشتم وی اظهارداشت که شاخه اصلی قنات امیران تا محله کبودان ادامه داشته است ، ولی درشمال شهر (انتهای باغات و دشت راه میان ، مقابل دادگستری فعلی )  در محلی به نام” وزشک”(Veseshk) ، دو چاه داشته اند که عمق چاه عمیقتر ۴۲ متر و چاه فوقانی ۳۲ متر بوده و آب این چاه از بالا دست روی صخره ای با اختلاف ده متر به همان قنات با عمق بیشتر ریزش می کرده است . البته در سال های اخیر با انحراف مسیر در داخل زمین گذر آب را به چاه پایین تغییر داد اند . می توانیم یک آبنمای زیبایی را زیر زمین تصور کنیم که اگر با رمپ و پهلو زدن بتوانیم به این فضا دسترسی پیدا کنیم از طریق آن می توان عاملی جذاب را برای گردشگری و بازدید تدارک نمود تا تلاش راستین در عمق زمین واستخدام آب را مشاهده نمایند و درعین حال لذت نیز ببرند.
سوگند نامۀ آبی اردستان در گذر زمان و تاریخ 
محققی که به عوامل ساختار دهندۀ آب دراردستان  بی توجه میماند یا مانده است ، تمام تلاش خود را صرف جستجو در وجه تسمیه ها ، اشرافیت ، نامگذاری ، پادشاهان ، اسطوره ها و سایر عناصر حاشیه ای میسازد ، اینان همگی در مباحث” استبداد شرقی” و “تمدن آبی” وارد متن میشوند و به دنبال آب به گردش درمیآیند . نقش قنوات اردستان و آب ،آنچنان در چشم انداز شهری مؤثر افتاده است که داربستِ مطالعات بی پایه با آب و قوانین آب- پایه ، از طریق آن به راحتی فرو میریزد .
 نقش قنوات اردستان در: 
-در تکوین ، تغییر و گسترش شهر ( تاریخ چشم انداز ) 
-تکوین محلات و استقرار هرکدام در پرتوقنات
– نحوۀ تأثیرگذاری بر ساخت و بافت فیزیکی شهر 
-شهر در پرتوقنات به مثابه نظام اکولوژیکی فعال 
-کارکردگرایی سیستماتیک قوانین آبی روستا وشهر
-نمود عینی نقش فعال انسان درمحیط ویژۀ شهری اردستان (با علل طبیعی و اقلیمی) 
-نیازآبی شهر ، میزان گسترش مزارع و باغات در پرتو قنوات 
-بازتاب های فرهنگی -اجتماعی قنات
-هویت اجتماعی – تاریخی اردستان
مدل های منحصر به فرد برای تحلیل ها و نظریه پردازی 
– مقایسه ، تشابهات و تفاوت ها با سایر نمونه ها درایران وجهان 
 واستنتاج مدل های توسعه محیط و نظم دهی به محیط شبکه ای و سیستمی بلا انکار و درعین حال جذاب است . 
مطالعه ، تحقیق ، نظریه پردازی روبهروی آبنمای اردستان
نگارنده در مجموعه پنج جلدی جغرافیای اردستان، تلاش نموده است با افزایش دقت مطالعات علمی ، محاسبات ، تهیه نقشه ها  و ضرورت هایی که به  یکپارچه اندیشی و مدل وار کمک     میکند ، لایه هایی از موارد فوق را در معرض دید علاقه مندان قرار دهد . فراتر از آن ، این مقاله ، به نقد و نظر توجه دارد. به اطلاعات و دریافت هایی که مغفول مانده اند و ضرورت دارد  به مرزهای نظریه پردازی وارد شده و دردستگاه فکری منظم ، ره آوردهای علمی آنها را به عنوان میراث فرهنگی ، مکتوب نمود . اردستان میتواند گهوارۀ مطالعات مالک و زارع ( لَمبتون) استبداد شرقی و اشرافیت (ویت فوگِل) و نمونۀ شهرها با دیدگاههای شهرهای شرقی وشرق اسلامی ، دیدگاههای سرمایه داری بهره بری ( هانس بوبَک ) ،دیدگاههای نابرابری شهر وروستا (مارسال بازِن و پروفسور اکارت اهلرز ) ودیگر مطالعات باشد . نظریه های سیاست فرهنگی در اردستان فضای خاص خود را دارند و تحلیل و تبیین فرهنگ  در آبنمای اردستان حکایتی شیرین است .
بلوار معلم اردستان، درنقش بلوار سلام مسافر، بفرمایید آب
 مسافری که ازسمت اصفهان یا نایین وارد بلوار جنوبی شهر میشود یا درگذر از تهران ، به یزد و بندر عباس به بلوار معلم شهر قدم می نهد  و روانآب داخل بلوار را زیر چتر درختان نارون می بیند ، حتماً از خود می پرسد که این زلال آب آینه وار از کجا می آید ؟ قنات سهراب شاه محلۀ محال از روستای بقم در مسیر اصفهان ، ۲۴ کیلومتر تا ابتدای شهر راه میپیماید و به قنات خسروشاه محلۀ محال ، که از سمت شرق وجادۀ نایین (کوههای زفزقند و اونج)، به شهر میرسد، میپیوندد  و در مدخل جنوبی شهر این فضای دل انگیز و روح نواز را به وجود می آورد.   
با “آب و آینه” از ساحل افسانه ای اردستان تا خزر ، پُلدرهای هلند و دیگر سواحل جهان
  یک تفاوت اساسی برای خزر نشین در ساحل دریا و هلندی درپلدر ها و سایر نواحی ساحلی با مازاد آب نسبت به اردستانی  وجود دارد  وآن این است که اردستانی درعین حال که از نظر خلقت ، مخلوق آب  است ، با دستان شفا بخش خلاق خویش نه در صورت خالق آب ، که همیار با خداوندگار خویش ، درسی به کمال پیش رویمان نهاده است. دراردستان به آب نگاه میکنیم واژه ای که موضوع اصلی و درونمایۀ هرمبحث گم شده ای است. هیجان خلاقی که درانعکاس متون مربوط به آب ایجاد می شوند ، سرچشمۀ شناخت شناسی عمیقی دارند . دراردستان ،”آب و آینه” دو واژه مترادف هم معنی ، به نظر میرسند و درهم بازتاب مییابند. تاریخ اردستان دراین بازی تاب و بی تاب ، میتواند تمام قرار و مدارهایش را تفسیر نماید. 

اردستان شهر آب و آینه ،” برند” آسیایی 
رضا محمدی مدرس باز نشستۀ گروه مطالعات اجتماعی دانشگاه فرهنگیان و نویسنده مجموعه کتاب های جغرافیای اردستان
مقدمه
اصطلاحات و تعابیر آب- پایه ، چتر قنات ها ،  اردستان و تحلیل تئوری توازن آبی یا  شهر موزون در آب و نیز ایزوستازی آبی، استبداد شرقی ، تمدن آبی و غیره، قبل از اینکه بار احساسی داشته باشند ، تلاشی، تحلیلی، منطقی و مبتنی بر واقعیت پدیدار شناسی اردستان در پرتو آب هستند .آب ،آینه است و با تمام ماهیت طبیعی، ذاتی و اصالت درونی خود به مثابه آینه ، وفادارانه تلاش هایی را منعکس می نماید، که درامتداد زمان ، تاریخ ، هویت وفرهنگ ، در دل جغرافیای اردستان منعکس شده اند. این مقاله شبیه کسی است که به دیوار تکیه نموده و به پیش رو ، به فردا و فرداها می اندیشد. نگارنده با تدوین و انتشار جغرافیای چند جلدی اردستان ، تکیهگاه این نوشتار را تدارک دیده است ولی برای ادامه راه و باز نمودن مناسبات بسیار از این اندک ، این مقاله را به مثابه کارت دعوت و با احترام بسیار ، برای جغرافیدانان ، مورخین ، جامعه شناسان ، روانشناسان اجتماعی ، اقتصاد دانان ، برنامه ریزان شهری ومنطقه ای ، معماران ، اکولوژیست ها ،  گردشگری ،مدیریت شهری، استراتژیست ها،گرافیست ها ، هنرمندان ، به ویژه  متخصصین میان رشته ای ، اکوتوریستها و گردشگران و سرانجام برای شما خواننده گرامی ، مسئول شهری و شهرستان اردستان یا علاقه مند و متخصص به مطالعات دراین قلمرو ارسال و تقدیم مینماید ، تا دگر بار” برخیزیم و گامی فراپیش نهیم ” . بیایید ببینید ، جایی برروی این سرزمین میخواهد دیده شود. حرف ها دارد. یک حرف از حرف های بسیار ، بر زبان این نوشتار ، طنین انداز است.   
موقعیت شهر اردستان و محیط اکولوژیک خشک
شهر اردستان در ۳۳ درجه دقیقه عرض شمالی و ۵۲ درجه و۲۲دقیقه طول شرقی واقع شده واز سطح دریا ۱۲۰۵ متر ارتفاع دارد. اردستان از شهرهای استان اصفهان است و از مرکز استان ، که درجنوبغربی آن قرار دارد  ۱۱۰ کیلومتر فاصله دارد . رشته کوه مرکزی در محیط خشک ، در حد فاصل این دو شهرستان از شمالغربی به جنوب شرقی کشیده شده و حائل بین چشم انداز اصفهان  واردستان است . درحالی که اصفهان به پیشکوه های زاگرس نگاه می کند و در زردکوه بختیاری ابرها را دوره می نماید ، اردستان در چشم انداز غالب دشت کویر با  تشنگی و انتظار اسیر می شود. دشتی که تا ورامین پیش می رود و اردستان را با استان تهران هم مرز می سازد.
محیط اکولوژیک اردستان با میانگین بارش ۱۲۷ میلمتر درسال ، شرایط حادی دارد. تطبیق بارش ،  با دما در ماههای سال  و انتقال داده ها به دیاگرام “والتر” نشان میدهد که تنها در ماههای آذر ، دی و بهمن شرایط نیمه مرطوب وجود دارد و ۹ ماه از سال با شرایط سخت وبسیار شکننده روبروست. میزان تبخیر و تعریق بالقوه سالیانه شهرستان ۸/۸۵۸ میلیمتر است. این عامل  سبب شده  تا نیاز آبی وکمبود سالیانه  به میزان ۸/۷۳۱ میلیمتر  به صورت عینی و واقعی در تمامی شرایطِ پیدا و پنهان زندگی ساکنین اثر گذار و قابل تفسیر باشد.
اردستان مفسر مباحث تمدن آبی
در محیط خشک فلات مرکزی ایران ، قنات ، تکنیک ، مهارت  و عامل غلبه بر چالشها ی محیطی به شمار می رود .  تلاش  برای حفر قنات از دیر باز، نخستین درس  روستایی و شهری اردستان بوده است . قنات ، همه جایی است ، اما در شهر اردستان، تفاوتهای حیرت انگیزی وجود دارد ، مهارت حفاری قنات ، ارتقاء کیفیت قنوات در سطح ملی و حتی بین المللی (براساس شواهد روشن ) و به چالش کشیدن چالش های محیطی تا سرحد امکان و پایدار نمودن زندگی در متن یک شرایطِ اتوپیایی تا مقطع ۱۳۰۰شمسی ، نسخۀ تمام عیاری را به وجود میآورد که گویی همه چیز به یک چیز برمیگردد . درس های اردستان به همان درس اول دبستان برمیگردد و تکرار میشود  . آب ،آب. بابا آب. بابا آب داد. صدای “آب ،بابا” از اعماق تاریخ اردستان به گوش میرسد. صدای پای “تمدن آبی” در اردستان ، بیش از هرجا رساتر به گوش میرسد . 
اردستان شهر “چتر قنات ها”
چنانچه در مرکز شهر اردستان و محل” قنات  اَ رونه” نوک پرگاری را قرار دهیم وبه شعاع تقریبی ۱۵ کیلومتر یک نیم دایره در قسمت جنوب رسم نماییم ، به قوس ِکوهستانی پیرامون شهر در جنوب برخورد میکنیم که مانند یک مینیاتور زیبا به شهر نگاه میکند . بلندترین قلۀ این قوس ِکوهستانی با ۳۰۰۲ متر ارتفاع ، دورو وچن (Doroovachan) یا “دوروچین” نام دارد. نحوۀ چین خوردن و تراس های مدور این کوه از دامنه به قله ، بیانگر چین خوردگی دو رو، وشبیه دامن پیراهنهای زنانه درابیانه و لباسهای زنانه سنتی اردستان است و البته گویا ، پنت هاوسهای مدرن شمال اتوبان صدر ، میرداماد و الهیه تهران، معماری خود را از این کوه کپی کرده اند. این چشم انداز، با ابعاد فضایی و سه بعدی آسمان نگری اردستان و انتظار برای ابر و بارندگی ،  بّعدی تجریدی والهام بخش دارد  و آن این است ، که ،”اردستان شهر چتر قناتهاست” . سایۀ این چتر بر سرماست . آب زیر پوستِ نامرئیِ این سایه و زیر زمین به صورت همگرا به دستۀ این چتر یا همان شهر اردستان نزدیک میشود .
آن خانوار یا چند خانواری که درنخستین صبحدم طلوع اردستان ودر مرحله احتمالی گذر از دامداری به کشاورزی و حتی  قبل از آن در دورۀ دامداری برای “منزل در مسیر ایل راه ”  و توقف فصلی ، با بیل و کلنگ و وسایل حفاری در حال مکان یابی برای پیدا کردن آب بودند ، درست فهمیدند که دستۀ چتر، متوازن بر سر، کجاست. همانجا کمر خم کردند، کلنگ دردست ، یک قدم ، دو قدم وسینه خیز پیش رفتند ،آنان رؤیایی را تحقق بخشیدند که اگر براساس پیش بینی اولیه و ایمان بدان پیش رفته باشند باید دگر بارآرزوی داشتن چنین استراتژیستها یی را در دل پروراند. باید آرزو نمود که ای کاش اردستان به آن دوران خوش گذشته بازگردد. اینکه یک شهر اتوپیایی در دام کدام عناصرفرهنگی ، اجتماعی ،اقتصادی افتاده و میل به آنتروپی آنرا در سراشیبی قرار داده است از موضوعات قابل بررسی و پند آموز است.
دشت سر یا گلاسی و تکوین اردستان
اردستان ، از نظر زمین شناسی و ژئولوژی  برروی پدیدۀ “دشت سر ” یا” گلاسی” واقع گردیده است . این ساختار زمین  شناسی ، در همکاری و روابط متقابل با آب وهوا و خاک ( جغرافیا و زمین شناسی) یک فرم سیستماتیک پیشنهاد میدهد. اردستانی این فرم را دیده ، پذیرفته و برروی همین فرم و صورت طبیعی استقرار یافته است و در طول زمان از طریق قنات پیش رفته است و آب را به صحنۀ زندگی و چشم انداز “دشت سر”آورده است . 
نقطۀ شروع حفر قنات معنیدار است و باید با شیب زمین و تسلط آب بر شیب و آبدهی زمین همخوانی داشته باشد . گلاسی یا دشت سر درمحلِ شهرِ اردستان تحت تأثیر حرکات زمین ساخت و تکتونیک، دارای سه تراس بزرگ شرقی- غربی و عمود بر شیب جنوب – شمال است .  شمالی ترین تراس که سه محلۀ مون ،راهمیان و باب الرحی (ازشرق به غرب ) را استقرار بخشیده است، ۱۱۸۰ متر از خلیج فارس ارتفاع دارد. تراس وسیع دوم درارتفاع ۱۲۰۰ متر با شیب ملایم و هم سطح درقسمت میانه مشاهده میشود که از دوطرف شرق وغرب به دو رود اتفاقی منتهی میشود.  در درون چشم انداز بیرونی و مسلط به رودخانه سیلابی ، تراسهای آبرفتی و ناهموار وجود دارد . این چهرۀ ژئومورفولوژیک و مستعد از نظر سطح بندی با اختلاف ارتفاع های متفاوت وعمدتاً یک تا دو متر، در مشارکت با عامل انسانی وکَرت بندی زمین برای کشاورزی ، مورفولوژی و چشم انداز زراعی را به وجود آورده است. در گویش اردستانی به تراس طبیعی یا دست ساخت که یک طرف آن پُر باشد اَر (AR) گویند و دیوار مانعی است که دو طرف آن خالی است . گرچه به تدریج  تمرکز روی این واژه ها از بین رفته اند و لغات فارسی زیادی وارد لغات اردستانی شده اند  .  درتراس دوم از شرق به غرب محلات کبودان ، بازار ، کوشک و فهره قرار دارند . تراس سوم با ارتفاع ۱۲۲۰ متر شروع و محلۀ بزرگ محال را استقرار می بخشد.
وجه تسمیۀ اردستان و قنات اَرونه، با حواس و لامسه اکولوژیک ، بوم گرایانه و طبیعی(نگارنده)
نام اولیۀ اردستان در گویش محلی اَرسون است . “اَر”، در ترکیب  با پسوند” سون “به معنی مثل و مانند لغتی را می سازد که به معنی تراس مانند و تراس گون است . مخفف اَرسون ، در زبان محلی اَسون است و به اردستان اطلاق می شود . درمحلۀ بازار و کبودان به جای سون در مثل ومانند سوم (بروزن موم ) را به کار می برند و لذا ، اًسوم را استفاده می نمایند . اَرسان ،اَر اسان و اردستان ، تعابیر و اسامی هستند که به همان دیواره های طبیعی و خاکی تکیه نموده اند و کاربرد آن درهرجا به منابع نگارنده ربط دارد . دراین گویش ،اسون( به کسر الف وسین مشدد) به تراس هم سطح روی دیواره اطلاق میشود که درفارسی سازی آن به احتمال زیاد به اراسان و اردستان مبدل شده است. 
 اردستان بدون قنات عظیم اَرونه در مرکز ثقل قنات تراس میانی نمیتوانسته شهر باشد . در مظهر این قنات که قلعۀ اولیه و بزرگ شهرقرار داشته و سپس دردورۀ اسلامی و طی چند قرن مسجد جامع طراز ملی بنا گردیده است ، سنگ محک و معیار تفکیک آب را برای  باغی که بعداً جایگزین قلعه شده قرار داده اند و آنرا “اَریچو” به نام تراس کوچک نامیده اند و به احتمال بسیار چون محل استقرار ساکنین اولیه و برداشت آب با ظرف ، کوزه و محلی برای شسشتشوی ظرف ولباس و غیره بوده است ، قبل از اینکه ارتباطی با فارسی زبانان پیدا شود و لغت اردستان از دل آن پدید آید ، اَرسون ، ریزشگاه آب را درکنار آبشار کوچک ، برروی همین دیواره اَرمانند ، سامان داد و شناسنامه خود را نیز صادر کرد . چه بسا اَردستان ، با وارونۀ دستانتراس یا تراسدستان هارمونی داشته باشد زمانی که به جای تراس ، اَر، را قرار دهیم.  
 اَرونه ، اَروند ، اَرمنه ،اَرمند، اَمنه ، همه اسامی قنات ارونه هستند که با اَریچو(Arecho)  هم خوان هستند.
قنات ارونه درپای دیواره یا همان اَر، در تراس میانی ظاهر میگردد .جایی که منحنی میزان ۱۲۲۰ متر از شرق به غرب گذر میکند  ومحلۀ محال را در سمت جنوب تفکیک  نموده و به مظهر قنات ارونه  مشرف  میسازد .  قنات اَرونه ،  به درستی یکی از شاهکارهای  عظیم چشم پرکن  ، شگفت انگیز و قابل تحسین در فلات مرکزی ایران به شمار می رود. قنات ارونه برای هر ناظری یک حادثه است . حادثه ای که در رؤیای منطقۀ خشک پرورانده شده و به بهشت پیش پا مبدل شده است . برای روشن سازی واژه های این قنات و نسبت آن با وجه تسمیه اردستان و از جمله ،اَرسون و اَرسان ، به پسوندهای موجود در نظریه و نگرش آب- پایه و خلاق میپردازیم. 
پسوند “وند ” در زبان کردی شناخته شده است . روستای “داروند” نمونۀ ایلامی آن است .     همچنین عشایر دشت مسیله وکویر مرکزی از ورامین تا دشت لارکه قلۀ دماوند از آن سر                    برمیآورد مانند هداوند و هداوند خانی در شمالیترین نقطۀ شهرستان اردستان گواه فراوانی این حضور و ثبوت است و نشان میدهد که اَروند نیز واژه ای بیگانه و غریب نیست . رمه گردانان مهاباد اردستان در مرزها و ایلراه  خود به قلمرو بختیاری نزدیک میشوند . درزبان لری ولرستان که واژه های مشترک با گویش اردستانی دارند به این تشابهات برخورد میکنیم . نام علیرضا بیرانوند دروازه بان تیم ملی بسیار دم دست است .
پسوند وند که اتفاقاً به همین لغت “پس” هم  چسبیده و آنرا رها نمیکند و پیوند ، پیشوند و پسوند می سازد ، کلمه ای است که در زبان پهلوی به معنای نگهبان و مسئول است . دریکوند به معنی خزانه دار ، قلاوند یعنی نگهبان قلعه ، ترکاشوند به معنی مسئول تیروکمان و نامهای نهاوند و دماوند از زبان پهلوی به جا مانده اند .همچنین وند به معنی تجربه ، تلاش و شرایط به کار رفته و همردیف و مترادف پسوند” مند” به معنای دارایی است .  پسوند مند نیز ، همیشه به آخر کلمات اضافه میشود و به معنی صاحب و خداوند و دارایی است . مانند ثروتمند ، دولتمند ، دردمند ، ارجمند، آزمند، هیرمند( نام رود)، میمند (نام شهر )، کشتمند (مزرعه)، فیروزمند و هیلمند( درسیستان) وبسیاری واژه ها ( ویکی پدیا ، فارسی ، پسوند وند ، نوشته های دهخدا ) ،  ارمند را درترکیب زمینی که مالک ، صاحب و منسوب به “اَر هاست “، به وضوح و آشکار تبیین مینمایند.
همچنین پسوند “ه ” در فارسی میتواند  معانی متفاوتی را با اتصال به کلمات خلق کند . مانند پایه که از پا گرفته شده است . همین شباهت در پنجه داشتن نیز قابل استنباط است یا لغت کوبه که از بن کوبیدن گرفته شده است و کاوه که از بن کاویدن ساخته شده است . در گویش اردستانی لغت کاویدن و واکاوی و استنتاج های آن با لغت آب (اُو با ضم الف ) در همین گویش تلفظ     میشود که دراینجا ، امکان بسط آن نیست ، فقط میتوان به این نکته اندیشید که سهمی از آب ارونه را که درمحلۀ کبودان به نام کاوه میخوانند و به کاوۀ آهنگر ربط میدهند ، چه بسا به کند و کاو در فارسی و به کند وکو (هم وزن درخت مو ) در گویش اردستانی ربط داشته باشد .                   همچنین دراین گویش “کوی ” به معنی بیرون است و چون سهم شبانه آب کاوه ، به روستای تلک آباد منتقل  و از شهر خارج میشود احتمال دارد دراصل کوی اّوه( خارج آب ) بوده است . در روستاها ی اردستان به اسامیی برخورد می نماییم که ریشه اصیل و طبیعت گرایانه دارند ولی تابلو فارسی نصب شده در ورودی آنها ، عنوانی تحریف شده را نشان میدهد . شاید این تحریفات با اسم صاحبان قدرت و فضیلت ، یا اسطوره سازی ،آرایش یافته باشند و یا ممکن است با یک تشابه اسمی ، اسم اصلی به دام افتاده باشد . درحدود ۲۵ کیلومتری جنوبغربی شهر اردستان روستایی به نام “تائسّون ” وجود دارد که به علت درختان معروف”تا” در آن محدوده ،این اسم بومگرایانه و زیستی را بدان داده اند ولی نا آشنایان موقع انتقال به فارسی و نقشه ،آنرا به نام طالقان ، که شهری در البرز غربی است ، همنام دیده و ثبت جغرافیایی نموده اند ! به همین راحتی . 
 در مسیر تبیین تعریف و جنبه های اکولوژیک و بومگرایانه قنات عظیم ارونه هستیم . با این اوصاف ، وند را میتوان موقعیت و شرایطی تعریف کرد که درآن ثروت ، دولتمندی و فراوانی نهفته است ،انعکاس تلاش و کوشش انسانی است و برای معرفی نقش انسان در نگهبانی ،حراست وحفظ چیزی که دارای ارزش و اعتباراست مانند خزانه داری ونگهبانی ازاسلحه به کار میرود . با این برجسته نمایی و کالبد شکافی از وند وکاربرد آن چه درسطح پهنانگر و گستره آریایی – ایرانی و چه با ژرف اندیشی زبانی به کاربرد اروند برای قنات اَرونه میرسیم . “اروند” نماد تلاش انسانی درمحل” اَر” است .
جایگاه شهری و قدرت انتظام بخشی سیستماتیک قنات ارونه 
مظهر قنات ارونه در محلۀ محال و در قلعۀ مرکزی شهراست و قبل از ورود به محل اصلیِ تقسیم ( موسوم به مخزن) ، نیم سهم به نام ” اَریچو ”  جدا میشود . اراضی و باغات این سهم به همین نام خوانده میشود .آب اَریچو به میزان نیم سهم ،  توسط سنگی به رنگ قهوه ای کم رنگ به ارتفاع ۲۴ سانتی متر که پایین آن دایره ای شکل و اندازه آن در وسط ۱۴ سانتی متر و طولش ۸۵ سانتی متر است از کنار آب بزرگ ارونه جدا شده وبه طور دائم باغات و املاک را مشروب میکند و بیش از نیمی از ۲۴ طاق آن مربوط به باغ قلعه ، و املاک شمال مسجد جامع است. اَرونه ،پس از ورود به مخزن  برکه مانند و شبیه استخر ، توسط سنگ های تراشیده شده و به صورت بسیار ماهرانه ، به بیست سهم تقسیم میشود . ” فُرضه یا فُرزه ” درلغت به معنی دهانه یا جوی و رخنه ای است که آب از آن سرازیر شود و فرزه های تراشیده شده درسنگ ها، دراین محل دهانه ۲۰ خروجی ناودانی شکل ، ۲۰ در۲۰در۲۰سانتی متر دارند .
دراین صورت مجموع سهام ۵/۲۰ سهم است. درتاریخ آمده است که در زمان مغول ، جهت حل اختلاف ، خواجه نصیرطوسی این تقسیم را به وجود آورده که البته دراقوال محلی آنرا به شیخ بهایی نیز نسبت میدهند. نکته مهم در ایجاد و استقرار فرضه ها( دهانه های خروجی آب)  این است که اگر تمام فرضه ها، یک اندازه بودند آب به صورت مساوی از قسمت میانه و کنار رد نمی شد اما تقسیم آب به گونه ای است که همۀ محل ها با توجه به دوری و نزدیکی از تقسیم آب به یک نسبت از آب استفاده می نمایند . 

فریاد جهانی قنات دوطبقۀ محلۀ مون اردستان
قنات دیگری  که پا را از ثبت ملی فراتر نهاده و صدای شهرت آن بنابر اعتبار تکنولوژیک وجنبه های فرهنگی ،اجتماعی ،اقتصادی به عنوان یک مدل منحصر به فرد به سایر کشورها و منابع علمی رسیده است قنات دو طبقۀ محلۀ “مون” در شمال شرقی شهر اردستان است. ابتدا طبقه فوقانی این قنات حفر میِشود و پس از مدت ها و دهه های دیگر برای افزایش آب و استفادۀ کاملتر  از سفره زیر زمینی ، اهالی و مقنیان اقدام به حفر طبقه زیرین مینمایند.  برای حفر طبقۀ زیرین ۲۰۰متر بعد ازهرنج یا مظهرقنات اول ، مظهر قنات دوم را انتخاب نموده اند و با اختلاف ارتفاع ۴ متر اقدام به حفرقنات نو وتازه کرده اند . فردی که قنات زیر را میکنده هرجا به چاه طبقۀ دوم می رسیده، برای صرفه جویی در حفرچاه ، سرعت کار و تهویه ، چاه را به بالا وصل نموده و برای جلوگیری از ریزش آب طبقه دوم،  با نیمدایره ای از دور حلقه چاه در طبقۀ دوم، آب را عبور داده است . این نیم دایره وسیع نیست و محلی برای عبور یک نفراست  و ضخامت لبۀ آن ۱۰ سانتی متر تا نیم متر است که با آهک محکم شده است . عرض بستر آن که محل عبور آب است حدود ۷۵ سانتی متر و ارتفاع آن تا سقف یک متر و ۷۵ سانتی متر است. درمحلۀ “مون”، یک الگو در اولین چاه نزدیک به مظهر قنات ،  بازسازی شده و گردشگران با ورود به طبقه دوم ، این چرخههای زیبای هستی بخش را درنم آب و سکوت زمین با شیوایی زبان آب مشاهده       مینمایند. 
درمحل نیم دایره ، یک پنجره جهت ورود به طبقه دوم تعبیه شده که برای لایروبی و رفع اشکال استفاده میشود. هنگام لایروبی طبقه فوقانی چون طناب مستقیم به طبقه زیرین میرسد توسط قلابی چوبی و در صورت ضخامت کم با دست ، دلو و طناب به طبقه فوقانی هدایت میشود. اگر از طریق کوره های عمودی ،آب را نگاه کنیم طبقه زیرین قابل مشاهده است .
ایزوستازی آبی دراردستان ، صفحه ثبات ناخوانده تا کنون 
یکی از مقنیان اصلی وحرفه ای این قنات ، که آنرا شبیه خانه اش می شناخت به نام  رضا عابد (مرحوم شده اند ) درسال ۱۳۶۸ به نگارنده گفتند ، که هنگام لایروبی قنات دوطبقه و طبقه پایین ، دقت و ظرافت شهرگرایانه  وجود دارد به این معنی که اگر عمق قنات ،زیاد برداشت شود سطح آب پایین می رود و آب مسیر قنات باب الرحی و هم شیب با آن را به سوی خود می کشد ولذا از دیربازمعمولاً ، لایروبی دوقنات شرقی (مون ) و غربی شهر (باب الرحی ) ،در فاصله تقریبی ۵/۲ کیلومتر به طور همزمان صورت میگرفته و درهر صورت کارشناسان نظارت میکردند که با تغییر و برداشت بیشتر کف یا بستر قنات ، تعادل آب در زیر زمین به هم نخورد و برای محلات هماهنگ برداشت شود . میتوان علاوه بر اصطلاحات آب- پایه ، چتر قنات ها ، اصطلاح اردستان و تئوری توازن آبی ، شهر موزون در آب و نیز ایزوستازی آبی را وضع کرد . ایزوستازی اصطلاح زمین شناسی است که نشان میدهد علی رغم امکان وجود تلاطم برروی پوسته زمین برروی طبقه گداخته و مذاب زیر پوسته ، همیشه به جز موارد زلزله ، آرامش و تعادل وجود دارد . به عبارتی بین دو طبقه لیتوسفر و استنوسفر ، تعادل گرانشی وجود دارد و گویا امکان زندگی  با یک حالت دینامیک ، پویا وسیستماتیک خودکار فراهم میشود. این قانونمندی طبیعی با همان ویژگی دینامیک ، پویا ، سیتماتیک با ماهیت انسان گرا ، طبیعت گرا ، تکامل گرا و اخلاق مدار ، قدرتمند تر از صدای پای آب ، درس هایی است که در کلاس درس سطح بالای اردستان خواندنی است.  با این تعبیر میخواهیم چهرۀ ناهموار و چشم انداز بیرونی شهری اردستان را برروی سینی وسیعی از آب ببینیم که گذشتگان آنرا آینه وار به چشم میدیدند .
 
حقآبه ، روابط حقوقی نظام اکولوژیک دراردستان و حومه
اردستان برای دیدن چهره خود باید به این آینه بنگرد و لذا شهر آب و آینه ، تبلور مییابد. نمونۀ دیگر این انتظام آفرینی یا نظم ونسق آبی و ساختارگرایی سیستماتیک قنات دو طبقه ، پیامی است که در نحوه تقسیم آب و فُرزه بندی آن نهفته است . گفته می شود پس از حفر قنات طبقه زیرین ، آب قنات روستای تلک آباد در ۱۲ کیلومتری شمال شهر  و در پایین دست شیب کاهش پیدا میکند که با تعبیه سه فرزه دردو قطعه سنگ که درنزدیکی مظهر مشترک قرار میدهند از طریق هرسنگ یک سوم از آب هر قنات را جدا میسازند  و در مجموع یک سوم از کل آب را  در یک جوی مشترک به تلک آباد تحویل میدهند و هنوز این قانون اجرا می شود. 

قنات های متقاطع در محلۀ مون با جنبه های آئستیک یا زیبا شناسانه 
پدیدۀ قنات متقاطع ،که شاید اولین بار دراینجا رسانه ای میشود (قبلاً نگارنده در جغرافیای تاریخی اردستان ۱۴۰۰ نشر سراچه دل و نیز ۱۳۷۰، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی ) آنرا ثبت نموده است ) . دراردستان و محلۀ مون ، موردی دیگر از استثنائات ، درزمینۀ تکامل تکنیک آب- پایه ایران است . قناتی به نام “شیرگرد”مربوط به روستای تلک آباد در شمال شرق شهر جریان  دارد و درقسمت شمالی محلۀ مون به غرب گرایش پیدا میکند. این قنات در محل میدان مون و حدود کوچه “دربند” مون به قنات حسن آباد برخورد میکند و از عمق ۴تا ۵ متری و از زیر قنات حسن آباد گذر میکند ودر مسیر خود با کمی تمایل به جنوب با قنات فیض آباد  تلاقی میکند و از زیر آن نیز گذر میکند . دیدن این فضاها در حیات مترو شهری مانند تهران به خوبی قابل تصویر و تصور است. نکته ها و تأمل ها درقوانین ومدیریت این ساختار است که از آن میگذریم ، هرچند که حامل درس ها و پیام هاست.

شهر اردستان ، کانون جامعۀ شبکه ای قنوات شهری و روستایی
چند روستا در قسمت شمالی اردستان درشبکۀ خاکی- آبی شهرحضور دارند . این حضور و شبکه آفرینی چه با گذر از کوچه های شهر و حفظ قلمرو و چه از نظر سهم آب شهری  ، روستاهای ذیل را تا سرحد محلاتی از محلات شهر ، از طریق قوانین و انضباط آبی به یکدیگر نزدیک و یگانه   میسازد. 
۱-طجره در ۱۲ کیلومتری شمالغربی نسبت به شهر 
۲-تلک آباد در ۱۲کیلومتری شمالشرقی نسبت به شهر
۳-اُمهران و کچورُستاق در ۸کیلومتری درامتداد شمال نسبت به شهر
آبشارهای زیر زمینی وترانه های دلپذیز مقنیان دراردستان
از محل استقرار روستاهای فوق الذکر که درارتفاع ۱۰۰۰متری قرار گرفته اند تا مادر چاههای قنوات محله محال که درارتفاع ۱۵۰۰ قرار میگیرند ۳۶ کیلومتر طول آبراهه و کارکردهای آن است . مقنیان معروف و کارشناسان ماهرآب و نظام آبیاری (نمونه،مرحوم فتح الله امیری ) اظهار داشته اند آب قناتهایی مانند قنات عظیم ارونه از ارتفاع ۱۸ متر ی و قنات سهراب  با ۷متر ارتفاع ( از شیب کوه در مادر چاه ) به بستر قنات سرازیر می شوند. لذا امکان جابهجایی شهر را در مسیرقنوات به نقاط جنوبی فراهم نموده است . برخورد به صخره سنگی و مقاوم ، در قنات امیران نیز گزارش شده است . در گفتگویی که با آقای محمد زائری امیرانی، (۷۶ساله) کارشناس و مقنی قنات امیران داشتم وی اظهارداشت که شاخه اصلی قنات امیران تا محله کبودان ادامه داشته است ، ولی درشمال شهر (انتهای باغات و دشت راه میان ، مقابل دادگستری فعلی )  در محلی به نام” وزشک”(Veseshk) ، دو چاه داشته اند که عمق چاه عمیقتر ۴۲ متر و چاه فوقانی ۳۲ متر بوده و آب این چاه از بالا دست روی صخره ای با اختلاف ده متر به همان قنات با عمق بیشتر ریزش می کرده است . البته در سال های اخیر با انحراف مسیر در داخل زمین گذر آب را به چاه پایین تغییر داد اند . می توانیم یک آبنمای زیبایی را زیر زمین تصور کنیم که اگر با رمپ و پهلو زدن بتوانیم به این فضا دسترسی پیدا کنیم از طریق آن می توان عاملی جذاب را برای گردشگری و بازدید تدارک نمود تا تلاش راستین در عمق زمین واستخدام آب را مشاهده نمایند و درعین حال لذت نیز ببرند.
سوگند نامۀ آبی اردستان در گذر زمان و تاریخ 
محققی که به عوامل ساختار دهندۀ آب دراردستان  بی توجه میماند یا مانده است ، تمام تلاش خود را صرف جستجو در وجه تسمیه ها ، اشرافیت ، نامگذاری ، پادشاهان ، اسطوره ها و سایر عناصر حاشیه ای میسازد ، اینان همگی در مباحث” استبداد شرقی” و “تمدن آبی” وارد متن میشوند و به دنبال آب به گردش درمیآیند . نقش قنوات اردستان و آب ،آنچنان در چشم انداز شهری مؤثر افتاده است که داربستِ مطالعات بی پایه با آب و قوانین آب- پایه ، از طریق آن به راحتی فرو میریزد .
 نقش قنوات اردستان در: 
-در تکوین ، تغییر و گسترش شهر ( تاریخ چشم انداز ) 
-تکوین محلات و استقرار هرکدام در پرتوقنات
– نحوۀ تأثیرگذاری بر ساخت و بافت فیزیکی شهر 
-شهر در پرتوقنات به مثابه نظام اکولوژیکی فعال 
-کارکردگرایی سیستماتیک قوانین آبی روستا وشهر
-نمود عینی نقش فعال انسان درمحیط ویژۀ شهری اردستان (با علل طبیعی و اقلیمی) 
-نیازآبی شهر ، میزان گسترش مزارع و باغات در پرتو قنوات 
-بازتاب های فرهنگی -اجتماعی قنات
-هویت اجتماعی – تاریخی اردستان
مدل های منحصر به فرد برای تحلیل ها و نظریه پردازی 
– مقایسه ، تشابهات و تفاوت ها با سایر نمونه ها درایران وجهان 
 واستنتاج مدل های توسعه محیط و نظم دهی به محیط شبکه ای و سیستمی بلا انکار و درعین حال جذاب است . 
مطالعه ، تحقیق ، نظریه پردازی روبهروی آبنمای اردستان
نگارنده در مجموعه پنج جلدی جغرافیای اردستان، تلاش نموده است با افزایش دقت مطالعات علمی ، محاسبات ، تهیه نقشه ها  و ضرورت هایی که به  یکپارچه اندیشی و مدل وار کمک     میکند ، لایه هایی از موارد فوق را در معرض دید علاقه مندان قرار دهد . فراتر از آن ، این مقاله ، به نقد و نظر توجه دارد. به اطلاعات و دریافت هایی که مغفول مانده اند و ضرورت دارد  به مرزهای نظریه پردازی وارد شده و دردستگاه فکری منظم ، ره آوردهای علمی آنها را به عنوان میراث فرهنگی ، مکتوب نمود . اردستان میتواند گهوارۀ مطالعات مالک و زارع ( لَمبتون) استبداد شرقی و اشرافیت (ویت فوگِل) و نمونۀ شهرها با دیدگاههای شهرهای شرقی وشرق اسلامی ، دیدگاههای سرمایه داری بهره بری ( هانس بوبَک ) ،دیدگاههای نابرابری شهر وروستا (مارسال بازِن و پروفسور اکارت اهلرز ) ودیگر مطالعات باشد . نظریه های سیاست فرهنگی در اردستان فضای خاص خود را دارند و تحلیل و تبیین فرهنگ  در آبنمای اردستان حکایتی شیرین است .
بلوار معلم اردستان، درنقش بلوار سلام مسافر، بفرمایید آب
 مسافری که ازسمت اصفهان یا نایین وارد بلوار جنوبی شهر میشود یا درگذر از تهران ، به یزد و بندر عباس به بلوار معلم شهر قدم می نهد  و روانآب داخل بلوار را زیر چتر درختان نارون می بیند ، حتماً از خود می پرسد که این زلال آب آینه وار از کجا می آید ؟ قنات سهراب شاه محلۀ محال از روستای بقم در مسیر اصفهان ، ۲۴ کیلومتر تا ابتدای شهر راه میپیماید و به قنات خسروشاه محلۀ محال ، که از سمت شرق وجادۀ نایین (کوههای زفزقند و اونج)، به شهر میرسد، میپیوندد  و در مدخل جنوبی شهر این فضای دل انگیز و روح نواز را به وجود می آورد.   
با “آب و آینه” از ساحل افسانه ای اردستان تا خزر ، پُلدرهای هلند و دیگر سواحل جهان
  یک تفاوت اساسی برای خزر نشین در ساحل دریا و هلندی درپلدر ها و سایر نواحی ساحلی با مازاد آب نسبت به اردستانی  وجود دارد  وآن این است که اردستانی درعین حال که از نظر خلقت ، مخلوق آب  است ، با دستان شفا بخش خلاق خویش نه در صورت خالق آب ، که همیار با خداوندگار خویش ، درسی به کمال پیش رویمان نهاده است. دراردستان به آب نگاه میکنیم واژه ای که موضوع اصلی و درونمایۀ هرمبحث گم شده ای است. هیجان خلاقی که درانعکاس متون مربوط به آب ایجاد می شوند ، سرچشمۀ شناخت شناسی عمیقی دارند . 
 

رضا محمدی مدرس باز نشستۀ گروه مطالعات اجتماعی دانشگاه فرهنگیان و نویسنده مجموعه کتاب های جغرافیای اردستان
 

۲۳۲۳

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا