کنفرانس بغداد، نمونهای از کوتاهی دست آمریکا در خاورمیانه
در این نشست تصریح شد که منطقه با چالش های مشترک روبرو است و لازم است کشورها بر اساس همکاری متقابل و منافع مشترک مطابق با اصول حسن همجواری، عدم دخالت در امور داخلی سایر کشورها و احترام به حاکمیت ملی با این چالش ها برخورد کنند. سیاستمداران کشورهای بزرگ منطقه گرد هم آمدند. سران کشورهایی مانند مصر، اردن، قطر، امارات، کویت و همچنین وزیران خارجه ایران، عربستان سعودی و ترکیه در آن شرکت کردند.
این نشست در مقایسه با برخی اجلاس های گذشته تفاوت روشنی داشت یعنی هیچ «مربی حقوق بشر» یا «ناجی دنیا» در آن حضور نداشت و طبیعتا هیاهوهایی که مردم جهان به ویژه مردم خاور میانه مجبورند آن را بشنوند، به گوش نرسید. به این سبب، ما درخواست کشورهای منطقه برای تقویت استقلال و وحدت خود و ارتقای مشترک توسعه و ثبات را واضح و بدون واسطه شنیدیم.
«مصطفی الکاظمی» نخست وزیر عراق در نشست بغداد تاکید کرد که عراق به مسیر قدیمی جنگ و تخریب کشورهای همسایه بازنمی گردد و دیگر نمی تواند به میدان نبرد نیروهای خارجی و پایگاهی برای حمله به دیگر کشورها تبدیل شود. «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر تأکید کرد که کشورهای منطقه باید مشارکت قوی تری برای تحقق چشم انداز امنیت، ثبات و رفاه مردم ایجاد کنند. «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه ایران نیز با بیان اینکه که ایالات متحده ثبات و صلح را در منطقه به ارمغان نیاورده، تاکید کرد: سرنوشت مردم کشورهای منطقه به هم پیوند خورده است و دخالت خارجی تنها به بی ثباتی منطقه منجر می شود. «مولود چاووش اوغلو» وزیر خارجه ترکیه خاطرنشان کرد که کشورهای منطقه باید با تکیه بر خود نه با امید به کشورهای خارجی مشکلات منطقه را حل کنند.
مخالفت با مداخله خارجی و تأکید بر همبستگی و همکاری به آرزوی مشترک کشورهای منطقه در این نشست تبدیل شد. این رویکرد با روح پیشنهاد پنجگانه چین برای دستیابی به امنیت و ثبات در خاورمیانه همخوانی دارد.
«وانگ یی» عضو شورای دولتی و وزیر امور خارجه چین ماه مارس امسال با اشاره به این پیشنهاد خاطر نشان کرد: خاورمیانه متعلق به مردم خاورمیانه است؛ راه اصلی خروج از هرج و مرج در خاورمیانه این است که از رقابت ژئوپلیتیک بین قدرتهای بزرگ رهایی یابد.
به باور وزیر خارجه چین مردم خاورمیانه باید با روحیه استقلال و خودکفایی، مسیر توسعه با ویژگی های این منطقه را کشف کنند، فشارها و مداخلات خارجی را از بین ببرند و با رویکردی فراگیر یک چارچوب امنیتی مشترک با توجه به نگرانی های مشروع همه طرف ها ایجاد کنند.
سالیان سال است که دنیا از مداخله گری آمریکا آسیب دیده و خاورمیانه در مقایسه با دیگر مناطق رنج بیشتری متحمل شده است. ایالات متحده همواره خود را یک «مربی» و «ناجی» در خاورمیانه دانسته و چند دهه رفتاری قلدرمآبانه و مغرورانه با کشورهای خاورمیانه داشته است. هر کشوری که جرأت کند به دستورات واشنگتن گوش ندهد، ایالات متحده از «موضع قدرت» آن کشور را سرکوب می کند که شامل اعمال تحریم و حمله نظامی و برپایی جنگ است.
افغانستان، عراق، لیبی، سوریه و ایران را نمی توان از این رویکرد آمریکا مستثنی دانست. آنچه ایالات متحده انجام داده، موجب شده که جهانیان نهایت بیاخلاقی و چهره واقعی آمریکا را بارها و بارها به طور وضوح ببینند و متوجه شوند که فقط با تقویت استقلال استراتژیک و کنارگذاشتن مداخلات خارجی و پافشاری بر راه وحدت و خودکفایی می توان سرنوشت خود را تعیین کرد.
آنچه چین را از آمریکا متمایز کرده این است که پکن مدتهاست بر توسعه روابط با کشورهای خاورمیانه بر اساس احترام، منافع متقابل و برابری اصرار دارد. چین سازنده است و ایالات متحده ویرانگر. این موضوعی است که در کشورهای خاورمیانه مانند ایران و افغانستان بر سر آن اجماع وجود دارد و مردم منطقه همه آن را مشاهده می کنند.
آنچه از چین باقی مانده مترو، جاده ها، پل ها، کارخانه ها، زیرساخت ها و بیمارستان هاست. ایالات متحده که خود را فانوس حقوق بشر می داند، چه چیزهایی برای مردم خاور میانه به ارمغان آورده؟ بمباران، قتل و کشتار و پناهندگان آواره … البته این تعجب آور نیست.
«جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا چند روز پیش اعتراف کرد که ایالات متحده برای ملت سازی به افغانستان نیامده بود. «کاملا هریس» معاون رئیس جمهور آمریکا در ماه آوریل واقعیتی را که به ندرت می توان آن را از زبان یک سیاستمدار آمریکایی شنید به زبان آورد و اذعان کرد «ایالات متحده سالهاست برای نفت می جنگد». خاورمیانه منطقه نفت خیز است، بنابراین اغلب هدف جنگ های ایالات متحده قرار گرفته است.
خاورمیانه در طول این سال ها تحت تأثیر بسیاری از مداخلات خارجی و رقابت های ژئوپلیتیکی بین قدرت های بزرگ قرار گرفته است. خاورمیانه زمانی در تاریخ بشریت «بلندای تمدن» بود، اما در دوران معاصر درگیری ها و آشفتگی های طولانی مدت را تجربه کرده و در چشم جهان به «افسردگی مزمن» تبدیل شده است. با وجود خاورمیانه بی ثبات، جهان نیز ناآرام است. به منظور دستیابی به صلح و ثبات بلند مدت در خاورمیانه، این منطقه باید به شکل واقعی به خاورمیانه ای متعلق به مردم خاورمیانه تبدیل شود.
جامعه بین المللی باید به اراده کشورهای منطقه کاملاً احترام بگذارد و انرژی مثبتی در حفظ و نگهداری آن تزریق کند نه اینکه به عنوان یک «مربی» و «ناجی» عمل کند.
۳۱۱۳۱۱