تأملی در همگرایی اوراسیایی
به رغم مواجههی جهانیشدن با چالشهای جدید و نیز خیزش تنشهای ژئوپلتیک سرتاسر جهان در سالهای گذشته، همگرایی منطقهای یک روند فزاینده و رو بهرشد بوده است. سازمانهای منطقهای به مثابه ابزارهای کارآمد حکمرانی عمل میکنند. در دههی اخیر، تعداد و قوام چنین گروهبندیهای منطقهای در حوزهی اوراسیا افزایش یافته است.اگرچه، عضویتهای متداخل و دستور کارهای متنوع این سازمانها منجر به پیچیده شدن همگرایی در اوراسیا گشته است. کشورهای مختلف، ابتکارات منطقهای گوناگونی پیشنهاد میکنند که مطابق منافع ملی خودشان است و این همکاری و یکپارچگی را دشوار میسازد.
کارشناسان در موسسه ایراس حوزههای گوناگون گرد هم آمدند تا چشماندازها و رهیافتهای بازیگران کلیدی مثل چین، روسیه، ایران و ترکیه را نسبت به همگرایی منطقهای در اوراسیا به بحث بگذارند. تبادل نظر پیرامون ابتکارات مهم و مسائل اساسی منطقه از جمله ابتکار کمربند و جادهی چین، سازمان دولتهای ترک، کریدورها، تنشهای امنیتی و نقش ایالات متحده آمریکا و اروپا در این پویاییهای پیچیده شکل گرفت که خلاصهی آن در ادامه خواهد آمد.
رویکرد ایران نسبت به همگرایی منطقهای در اوراسیا
انفعال و غفلت ایران از حوزهی قفقاز جنوبی، منجر به افزایش نگرانیها در مورد جاهطلبی ترکیه و کنشگری او در نزدیکی مرزهای ایران شده است. از منظر تهران، کریدورهای زمینی مثل کریدور میانی، به منزلهی گسترش ناتو جهت محاصرهی ایران است و بنابراین هرگز نمیتوان انتظار داشت با ایجاد این کریدور موافقت کند. واکنش ایران به ایجاد کریدور میانی، حمایت از ایجاد کریدور شمالی-جنوبی بوده است.
تهران پس از فروپاشی شوروی و در دوران هاشمی رفسنجانی، فرصت اتحاد و شراکت استراتژیک با آذربایجان را از دست داد. اما اقدامات اخیر ترکیه مثل ایدهی کریدور میانی منجر به کنشگری بیشتر ایران و نمایش قدرت نظامی به رقبا شده است. اساسا، ایران نسبت به نیتهای ترکیه همواره مشکوک بوده است، به ویژه تبلیغ پانترکیسم.
با تمرکز روسیه بر اوکراین، قفقاز جنوبی امروز به مثابه یک حوزهی جدید رقابت میان دو بازیگر کلیدی منطقه یعنی ایران و ترکیه مطرح شده است. آنکارا به دنبال سیاستهای مستقل منطقهای با پشتوانهی قدرت سخت نظامی است که ایران را نگران کرده است. اگر چه تنشهای دو کشور تا به امروز به خوبی مدیریت شدهاند، معلوم نیست با افزایش و تشدید تنشها در این عرصهی تازهی رقابت، سرنوشت رقابت چه خواهد بود. آن چه مشخص است این است که بیاعتمادی دو طرف به یکدیگر، مشکلآفرین خواهد بود.
رویکرد عملگرایانهی ترکیه به همگرایی در اوراسیا
انگیزههای ترکیه در همگرایی منطقهای اوراسیا را میتوان اساسا سیاسی دانست تا اقتصادی. آنکارا تلاش کرده است تا پانترکیسم و اسلامگرایی دینی را به عنوان اهرم فشار جهت کسب امتیازات ژئوپلتیکی و متوازنساختن رابطه اش با اروپا و ایالات متحده آمریکا استفاده کند. ناامیدی ترکیه از پیوستن به اتحادیهی اروپا منجر به افزایش حضور این کشور در آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی و خاورمیانه شده است تا بدین طریق، اهمیت خود در نگاه غرب را افزایش دهد.
در عین حال، به نظر میرسد ترکیه به روابط خود با اروپا و غرب جهت بهبود اوضاع اقتصادی داخلی ادامه دهد. بنابراین، عمدهی انگیزههای ترکیه در گسترش به شرق را اهداف سیاسی شکل میدهند. ترکیه، به رغم تمام تنشها هنوز به صورت کامل غرب را کنار نگذاشته و نگاهش به سیاست خارجی عملگرایانه است.
به نظر میرسد توجه ترکیه به سازمان دولتهای ترک نیز جهت افزایش قدرت چانهزنی با اروپا و دیگر کشورهاست. اگر چه این سازمان منجر به نگرانیهایی برای چین و روسیه شده است، اما آنکارا آگاه است که باید از مواجههی مستقیم با روسیه و چین پرهیز کرد. اگر چه سازمان دولتهای ترک منجر به ایجاد نگرانیهایی در مرزهای غربی چین شده است، به نظر میرسد چین با اتکا به قدرت اقتصادی خود، همکاریهای منطقهای به خصوص در حوزهی همسایگی خود را ادامه خواهد داد. ضمنا، بسیاری از اعضای سازمان دولتهای ترک، عضو سازمان همکاری شانگهای نیز هستند.
کارشناسان همچنین اهمیت تاکید ترکیه بر کریدورهای غربی-شرقی مثل کریدور میانی از طریق قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی را بررسی کردند. این کریدورها، وابستگی ترکیه به ایران و روسیه را کاهش میدهد. با اینحال، اولویت ضروری ترکیه همچنان نزدیکی به غرب است.
نگاه روسیه به همگرایی در اوراسیا
روسیه از گذشته به مدرنیزه کردن و همگرایی اقتصادها و ساختارهای امنیتی دولتهای آسیای مرکزی علاقهمند بوده است؛ چرا که این دولتها را بخشی از حوزهی طبیعی نفوذ خود میبیند. با اینحال، مسکو در بهینهسازی کارکرد بسیاری از سازمانهایی که ابتکار خودش بودهاند ناموفق بوده؛ مثلا اتحادیهی اقتصادی اوراسیا در انجام اهداف مدنظر خود ناکام مانده است.
در نتیجه، به نظر میرسد نفوذ روسیه در آسیای مرکزی در حال کاهش است؛ به ویژه پس از جنگ اوکراین. پویاییهای منطقهای اوراسیا نیز در نتیجهی همین تحولات، تغییر کردهاند. در نتیجهی فروپاشی شوروی، روسیه تلاش کرد تا قلمرو و نفوذ سابق خود را احیا کند و راهکار او نیز جمعکردن دولتهای جداشده ذیل سازمانها و گروهبندیهای منطقهای بود. با این حال چنان که اشاره شد، این سازمانها در عمل موفق نبودند. در عرصهی نظامی نیز برای مثال پیمان امنیت دسته جمعی (CSTO) به صورت چندپاره عملکرده است. چنانکه ارمنستان نیز اخیرا از شرکت در مانور نظامی امتناع ورزید.
رویکرد چین نسبت به همگرایی در اوراسیا
سختران منتقد است چین سازمانها و ابتکارات منطقهای را به طور کلی مثبت ارزیابی میکند. به عبارتی پکن، آنها را به عنوان مکانیسمهای بالقوهای میبیند که یروهای کشورهای در حال توسعه را متحد کند تا نظم جهانی را به سمتی دموکراتیک تر سوق دهید. در همین راستا به نظر میرسد چین سازمانهای منطقهای را به سه دستهی اصلی یعنی سازمانهای ارزشمحور، دولت-ملتساز و توسعهگرا تقسیم میکند و ترجیح سیاست خارجی پکن، همکاری با سازمانهای دولت-ملتساز و توسعهگراست تا سازمانهای ارزشمحوری که بر پایهی ارزشهای مشترک مثل پان ناسیونالیسم تشکیل شده اند. یک نمونه از سازمانهای ارزشمحور، سازمان دولتهای ترک است که چین با آن تا حالا همکاری نکرده است.
ابتکار کمربند و جادهی چین، بزرگترین ابتکار چین در اوراسیا و فراتر از آن در آفریقا و اقیانوسیه محسوب میشود. اگرچه حضور و مشارکت ایران همواره بخاطر تحریمهای ایالات متحده همواره به صورت حداقلی و به دور از ظرفیتهای واقعی بوده است. به طور کلی، چین از مواجههی مستقیم با ایالات متحده در مسائل مربوط به سیاست خارجی پرهیز میکند، حتی زمانی که اقدامات واشنگتن خلاف منافع پکن باشد.
با این حال، هنوز فرصت همکاری ایران وچین زیر چتر کمربند و جاده وجود دارد؛ به ویژه با تمرکز بر شرکتهای کوچک و متوسط ایرانی که کمتر تحت تاثیر تحریمها قرار میگیرند. تمرکز بیشتر بر مناطق اقتصادی و تجاری نیز یک راه مناسب با توجه به اهمیت این مناطق در دیپلماسی اقتصادی ایران محسوب میشود. همچنین با تسهیل و تقویت بیشتر فعالیتهای بخش خصوصی، امکان مشارکت دو کشور بیشتر خواهد بود. علاوه بر این، به نظر میرسد ابتکار کمربند و جاده در کاهش تنشها میان ایران و عربستان سعودی و نیز ایران و ایالات متحده آمریکا با تمرکز چین بر توسعه و تجارت موثر بوده است. نکتهی مهم این است که ایران در حوزهی انرژی، حمل و نقل و مواد معدنی مزیت نسبی دارد و در صورت رفع موانع جدی، فرصت همکاریهای برد-در قالب ابتکار کمربند و جاده فراهم است.
چین نسبت به سازمان دولتهای ترک محتاط است. مدتهاست که تبلیغات غرب به جای کارزار چین برای دفاع از حاکمیت خود بر مرزهای غربی و مبارزه با جداییطلبی اقلیت قومی با کارزار دولت چین برای سرکوب مؤمنان اسلامی (یا مسلمانان) و سلب حق آزادی اعتقاد از مردم چین ، جایگزین شده است. تبلیغات غرب در تلاش برای مقابله چین با کل جهان اسلام است. در واقع چین همکاری نهادی مستمر و پایداری با سازمان همکاری اسلامی دارد.
۳۱۱۳۱۱
مجله خبری سیلاد