چرا حال بازار ارز خوب نیست؟

مشکل دیگر در وضعیت ارز، غیر واقعی بودن قیمت است. قیمت ارز از آبان ماه در سال ۹۹ تا کنون تغییر چندانی نکرده؛ در حالی که قیمت مواد مصرفی مثل غذا و دوا نسبت به سال گذشته به طور جدی تغییر کرده است. وقتی این اتفاق رخ میدهد، یعنی واردات مقرون به صرفه میشود، یعنی تولید داخلی زیانده شده است.
در مقاطعی از زمان که ارز ارزانتر از قیمت واقعی باشد، سرمایهگذاری در خارج از کشور را جذابتر از داخل میکند، مسافرت به خارج از کشور مقرون به صرفهتر از سفرهای داخلی میشود و مصرف محصولات و تولیدات کشورهای دیگر برای مصرفکننده منطقیتر از مصرف محصولات داخلی جلوه میکند.
اخیرا شنیدم که دستوراتی برای کنترل قیمتها صادر میشود، معنی این دستورات این است که تولیدکنندگان از فکر تولید و فروش به قیمت منطقی دست بردارند، و به رانتی فکر کنند که برای تشویق آنها به ارزانفروشی به آنها داده میشود. مثلا مرغدار وقتی میبیند برای هر کیلو مرغ که بخواهد بفروشد مثلا هزار تومان باید ضرر بدهد، ولی برای تشویق به تولید، برای هر کیلو تولید، مثلا دو هزار تومان جایزه میگیرد با خود میگوید، من باید تولید را بالا نشان دهم که رانت را بگیرم، ولی فروش رسمی را تا میتوانم کمتر انجام دهم تا از آن زیان جلوگیری کنم، اگر تولیدش اضافه باشد، سعی میکند یا قیمت های غیررسمی بفروشد.
بارها گفتهام، قیمت یعنی علامت، و علامت اشتباه باعث گمراهی میشود. باید بدانیم اقتصاد، اصولی دارد. نمیشود پول چاپ کرد، حجم نقدینگی را با خلق پول بیش از نرخ توسعه بالا برد و ایجاد تورم کرد، و بعد با دستور و خواهش و جایزه دادن، نرخها را پایین نگه داشت. درباره ارز هم با وجود نرخ تورم بالای ۴۰ درصد، بالا رفتن نرخ ارز نه تنها از عجیب و مضر نیست، بلکه بالا رفتن، منظم و هماهنگ با تفاضل نرخ تورم و بهره در کشور ما و کشورهای حوزه دلار، امری مفید و حتی مبارک تلقی میشود.
حتی اگر سرمایههای بلوکه شده ایران آزاد هم شود، نباید اجازه داده شود که نرخ ارز پایینتر از نرخهای واقعی قرار گیرد و میشود از سرمایههای آزاد شده در ایجاد اشتغال در داخل کشور کمک گرفت، میشود آن پولها را به صورت وام در اختیار کارآفرینان قرار داد تا با احداث کارخانههای تولیدی و صنعتی و سرمایه گذاری در بخش کشاورزی و دامپروری، ضمن بالا بردن سطح تولید به کاهش نرخ بیکاری کمک کنند.
به نظر حقیر، راه نجات اقتصاد کشور ما، اول برداشته شدن قیمتهای دستوری و در واقع آزاد بودن و واقعی بودن قیمتها از یک طرف و از طرف دیگر، نوعی یارانه دادن به مردم آن هم همه مردم نه فقط عدهای از مردم، بلکه به همه ۸۰ میلیون نفر که اعضای جامعه ایران هستند (اینکه به فقرا بدهیم، به اغنیا ندهیم غلط است و تحقیر گروهی از ملت عزیزمان تلقی میشود.)
به نظر من بهتر است که این یارانه به صورت نقدی، نه بلکه به صورت کالایی به مردم داده شود، مثلا به صورت بنزین داخل کارت یا حتی به صورت برگههای حواله بنزین مثلا برگههای ۱۰ لیتری، ۲۰ لیتری، ۵۰ لیتری و تا ۱۰۰۰ لیتری که بینام و قابل خرید و فروش هم باشد. این برگهها میتواند برای بنزین و سایر حاملهای انرژی هم چاپ و منتشر شود و در اختیار مردم قرار گیرد تا با آنها معامله و مبادله انجام دهند و حتی با آنها بورسبازی کنند یا برای حفظ ارزش پولشان، آنها را بخرند و نگهداری کنند. اگر یارانههای مردم به جای پول با این اوراق پرداخت شود، دیگر کسی از بالا رفتن قیمت سوخت و حاملهای انرژی گلهمند نخواهد شد. در ضمن وقتی که این اتفاق بیفتد به جای نگهداری ارزهای خارجی، مردم از همین اوراق حواله بنزینی و غیره استفاده خواهند کرد، در عین حال مزایایی که از واقعی شدن قیمت حاملهای انرژی حاصل میشود هم فراوان است؛ از جمله اینکه دیگر قاچاق سوخت صورت نمیگیرد، اسراف هم کمتر میشود و الگوی مصرف جامعه هم بهبود مییابد. چون سوخت کمتری مصرف میشود، هوای تمیزتری هم خواهیم داشت و بیماریهایی که در اثر آلودگی هوا به وجود میآیند، کمتر میشود.
از سوی دیگر، دولت با افزایش قیمت حاملهای انرژی و ندادن یارانه پنهان برای آن، از کسری بودجه خلاص میشود. وقتی کسری بودجه نداشته باشیم، مجبور به خلق پول نیستیم و نرخ تورم کاهش خواهد یافت. وقتی تورم نباشد، قیمتها هم مهار میشود، وقتی گرانی نباشد و تولیدات داخلی از نظر قیمت و کیفیت بتواند با محصولات خارجی رقابت کنند، آنگاه تولید داخل مقرون به صرفه میشود، نیاز به کارگر زیاد میشود، حقوق کارگران بالا میرود و آنها هم وارد چرخه مصرفکنندگان تولیدات میشوند و بدین گونه است که رونق بیشتری برای اقتصاد کشور اتفاق میافتد.
* رییس اسبق کانون صرافان
۲۲۳۲۲۵