تشکیل باند کلاهبرداری و سرقت در زندان
او زمانی که در مقابل افسر پرونده قرار گرفت، گفت: مغازه طلافروشی دارم و مرد جوانی بهنام میلاد چند باری به مغازهام آمد و سکه خریداری کرد. دفعه آخر میلاد از من خواست ۳۰ سکه طلا برای او به محل قرار ببرم. چون او را میشناختم، قبول کردم و به محل قرار رفتم تا سکهها را به میلاد بدهم اما به من گفت دستگاه کارت خوانی که با خودش آورده مشکل دارد و پول را بعداً به حسابم واریز میکند. من مخالفت کردم و قرار شد به دفتر میلاد برویم و از آنجا انتقال وجه صورت گیرد. وقتی به دفترش رفتیم بعد از مدتی با این بهانه که دستگاه کارت خوان در دفتر کناری است، از محل خارج شد. این در حالی بود که سکهها نزد میلاد بود و من تصور میکردم که آنجا واقعاً دفتر کارش است. بعد از نیم ساعت وقتی برنگشت به دفتر کناری رفتم اما هیچ کسی در آنجا میلاد را نمیشناخت و او با این شگرد ۳۰ سکه طلایم را سرقت کرده بود.
شکایتهای مشابه
با شکایت مرد طلافروش تحقیقات از سوی کارآگاهان پایگاه هشتم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد. در نخستین گام کارآگاهان به سراغ محل کار میلاد رفتند اما مشخص شد که وی فقط برای دو روز آنجا را اجاره کرده بود. بدین ترتیب هیچ رد و سرنخی از مرد کلاهبردار در دست نبود. در حالی که تحقیقات برای دستگیری میلاد ادامه داشت، کارآگاهان با شکایتهای مشابه دیگری مواجه شدند.
در بررسیهای صورت گرفته، کارآگاهان به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل قرار متهمان با شاکیها پرداخته و تصویر متهم اصلی پرونده بهدست آمد. با بهدست آمدن تصویر متهم و با این احتمال که میلاد، سابقهدار است، کارآگاهان به سراغ آلبوم متهمان اداره آگاهی رفتند و مشخص شد وی چندین بار به اتهام کلاهبرداری بازداشت شده و به زندان افتاده است.
با شناسایی متهم اصلی پرونده، مخفیگاه او و همدستانش شناسایی و پس از هماهنگیهای قضایی کارآگاهان وارد عمل شده و متهمان را بازداشت کردند. در بازجوییها متهمان به جرم خود اعتراف کرده و تحقیقات برای شناسایی سایر مالباختگان احتمالی ادامه دارد.
گفتوگو با متهم اصلی
از کی و چرا کلاهبرداری میکردی؟
خیلی سال است و بارها بهخاطر کلاهبرداری به زندان افتادهام. بهخاطر بیپولی این کار را میکردم. آخرین بار که به زندان افتادم با چند زندانی دیگر که آنها هم بهخاطر کلاهبرداری بازداشت شده بودند هم سلولی بودیم و همانجا نقشه سرقت را طراحی کردیم و بعد از آزادی نقشهمان را اجرا کردیم.
نقشهتان برای کلاهبرداری چه بود؟
در فضای مجازی و سایتهای آگهی فروش کالا، به جستوجوی سوژه میپرداختیم. مثلاً یکی از سوژههایمان ۱۰۰ تن سویا داشت. با آنها قرار میگذاشتیم و پس از تحویل کالا، مرحله دوم نقشه را اجرا میکردیم. به این بهانه که همدستم در بانک است و میخواهم به او زنگ بزنم که پول را واریز کند از مشتری یا همان مالباخته فاصله میگرفتم و در فرصتی مناسب فرار میکردیم. با این شگرد طلا و کالاهای دیگر را سرقت میکردیم. ۲۳۳۰۲