بعد از ۲۸ سال؛ بازی با عراق در ورزشگاه خلیفه دوحه
برای دومین بار در تاریخ تیم های ایران و عراق قرار است در شهر دوحه و در ورزشگاه خلیفه رودرروی یکدیگر قرار بگیرند. تقابل اول سنجاق شده به خاطرات بد فوتبالی ما. به همان بازیهای مترکز دور پایانی مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ در دوحه قطر. به نیمکت نامانوسی که علی پروین یک سمت آن نشسته بود و امیر حاج رضایی سمت دیگرش. به تیمی پرستاره و البته آشفته. علی دایی همانجا ستاره شد. در همان بازیهای بدشگون. تیم ملی ستاره های دیگر هم داشت، اما کم فروغ. یکی از آنها بهزاد غلامپور بود که به قول فوتبالی ها به هیچ توپی نه نگفت. حتی از زاویه خیلی بسته (مقابل ژاپن)، یا مقابل همین عراق با دو ضربه یک شکلی که به سمت چپ دروازه ما شلیک شد و دو شیرجه خلاف جهت او به سمت راست. آن بازی ایران – عراق هنوز هم از خاطره فوتبالی مان پاک نشده.
مثل بقیه بازیهای تیم ملی در آن تورنمنت. آنجا در عین شگفتی به عراق ۲ بر یک باختیم. حیف که گل علی دایی سوخت. در عمرش هیچ وقت آن اندازه به هوا نپریده بود. هیچ وقت آنطور با ضربه سر توپ را از بالای سر گلر به گل تبدیل نکرده بود. اما سهم قرمزپوشان تیم ملی در آن شب تلخ باخت بود. مثل باخت ۳ هیچ به کره جنوبی و باخت ۴ بر ۳ روز آخر مقابل عربستان. فقط کره شمالی را بردیم و ژاپن را. بیچاره ژاپنی ها. بعدا مشخص شد با یک تساوی مقابل ایران برای نخستین بار راهی جام جهانی فوتبال می شدند، اما آنها که نه به کره جنوبی باخته بودند و نه به عربستان، با باخت مقابل ایران نقره داغ شدند.
خودمان هم جلوی عراق نقره داغ شدیم وگرنه اگر آن بازی را برده بودیم روز آخر با یک تساوی مقابل عربستان صعود می کردیم به جام جهانی. خلاصه که ۲۸ سال گذشته از آن بازی ها و چه زود هم گذشته. ایران – عراق دوباره قرار است در ورزشگاه خلیفه دوحه، در دور نهایی مقدماتی جام جهانی به مصاف هم بروند. با نسلی از ستاره ها که خیلی هاشان در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ اصلا به دنیا نیامده بودند. آنها از انتقام چیزی نمی دادند اما ما در خاطرات فوتبالی مان بعد از نزدیک به سه دهه هنوز دنبال انتقام هستیم. امشب می توان تاریخ را دوباره نوشت. آنطور که خودمان می پسندیم.
۲۵۱ ۲۵۱