بین الملل

بازی زیرپوستی مثلث عربی در افغانستان؛ رقابت‌ پشت‌پرده برای چیست؟

ابوالفضل خدائی: دگرگونی تحولات سیاسی در افغانستان با قدرت گیری گروه طالبان بی شک بر روی معادلات کشورهای منطقه تأثیرگذار خواهد بود. علاوه بر کشورهای مهمی چون ایران، پاکستان، تاجیکستان و غیره سه کشور حاشیه خلیج فارس یعنی عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر نیز نقش بسیار مهمی را در این تحولات ایفا خواهند کرد. «کریستین فونتنروز» مدیر مطالعات امنیتی خاورمیانه در شورای آتلانتیک در مقاله ای با عنوان « کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس پس از خروج آمریکا از افغانستان چه فکری در سر دارند» این موضوع را بررسی کرده که مشروح آن را در ادامه می خوانید:

قطر: در کانون توجهات اما بسیار محتاط

قطر حدود ۵۷۰۰۰ نفر از حدود ۱۲۴۰۰۰ افغان را در عملیات خروج خارج کرد که کار بسیار ارزشمندی بود. رهبران آمریکا قطر را به عنوان کشوری می شناسند که دارای بیشترین دانش از سایر شرکای آمریکایی در مورد نحوه تفکر رهبران طالبان است. به مدت ده سال، دوحه میان واشنگتن و طالبان میانجی گری کرده و در سال ۲۰۱۳ با تأیید و حمایت ایالات متحده دفتر خود را در دوحه افتتاح کرد – آمریکا دریافت که نظارت بر بزرگان طالبان در آنجا راحت تر از ردیابی آنها در مکانهای مختلف (و در حال تغییر) در سراسر جهان است.

در میان کشورهایی که روابط کارکردی با طالبان دارند – قطر، ترکیه، روسیه، چین و پاکستان – ایالات متحده نزدیک ترین کشور به قطر است. همچنین این تنها یکی از این کشورها است که نه قصد خصمانه ای نسبت به ایالات متحده دارد و نه فهرستی از امتیازاتی که بخواهد برای بدست آوردن آنها امیدوار باشد. این امر قطر را در موقعیت بسیار قوی قرار می دهد.

اما دوحه باید مراقب باشد. نقش آن به عنوان "نجواگر" گروه طالبان به این معناست که بطور ذاتی با اقدامات این گروه – و تا حدی که حاکمان جدید به وعده های خود به جامعه بین المللی عمل می کنند یا عمل نمی کنند – پیوند می خورد. جناح های ایجاد شده در طالبان این موقعیت را به شکل فزاینده ای پیچیده می کند.

تا کنون، طالبان به وعده های خود عمل نکرده اند و اگر این روند تداوم داشته باشد، می تواند به اعتبار دوحه ضربه جدی وارد کند. مقامات قطری می دانند که این امر چگونه می تواند در واشنگتن اتفاق بیفتد: آنها شاهد بودند که چه اتفاقی برای امارات متحده عربی پس از قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار منتقد سعودی افتاد.هنگامی که کنگره آمریکا ابوظبی را به خاطرروابط نزدیکش با عربستان سعودی تنبیه کرد و سیاست خارجی آن را زیرذره بین قرار داد.

امارات متحده عربی از انعطاف پذیری بیشتری در واشنگتن نسبت به قطر برخوردار است، به دلیل روابط طولانی مدت ایجاد شده دیپلماتیک توسط سفرا، سیاست هایی مانند مشارکت نیروهای رزمی در جنگ افغانستان و امضای عادی سازی «توافقنامه آبراهام» با اسرائیل و وجود لابی های با درک عمیق از کنگره. از همین رو قطر با خطر بزرگتری مواجه است. ممکن است در حال حاضر عزیز واشنگتن باشد، اما در موقعیت سختی قرار دارد.

در حالی که در برهه کنونی فشار زیادی برای به رسمیت شناختن دولت طالبان وجود ندارد، قطر از تعامل با این گروه بر اساس فرض مبارزه با تروریسم حمایت می کند. وزیر خارجه این کشور سه هفته پیش گفت که اگر طالبان نتوانند در کشور ثبات ایجاد کنند، می تواند فرصت هایی را برای دیگر گروه های تروریستی برای به دست گرفتن قدرت ایجاد کند.

وزیر خارجه قطر به خوبی مخاطبین خود را می شناسد.ایالات متحده می گوید اولویت اصلی آن در افغانستان جلوگیری از تبدیل شدن این کشور به پناهگاهی امن برای تروریست هایی است که برای حمله به آمریکا و شرکایش در سراسر جهان برنامه ریزی می کنند. برای قطر، ایجاد هماهنگی با طالبان در زمینه مبارزه با تروریسم یک اقدام هوشمندانه در واشنگتن است.

عربستان سعودی: به آرامی از آمریکا فاصله می گیرد

دیدار برنامه ریزی شده بین محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی و لوید آستین وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا حدود دو هفته پیش لغو شد. گفته می شود که ممکن است برای ماه آینده دوباره برنامه ریزی شود. در همین حال، شاهزاده خالد بن سلمان، معاون وزیر دفاع عربستان سعودی با همتای روسی آستین یعنی وزیر دفاع روسیه دیدار کرد – سیگنالی از سوی عربستان سعودی و روسیه به ایالات متحده.

هدف ریاض این است تا واشنگتن دریابد در روابط پرتنش آمریکا و روسیه، عربستان طرف کشوری را نمی گیرد چرا که مواردی وجود دارد که ایالات متحده نمی تواند و (و یا نمی خواهد) آن را مهیا کند. در این مورد، این اطلاعات در مورد برنامه های طالبان و همچنین جنبش های دیگر گروه های افراطی است که روسیه از طریق حضور مستمر خود در افغانستان ارائه می دهد.

این حرکت غیرمنتظره نیست. عربستان سعودی در چند سال گذشته از وابستگی منحصر به فرد خود به آمریکا عقب نشینی کرده است. مشاوران چینی در وزارت دفاع این کشور مستقر شده اند، در حالی که پادشاهی برای توسعه برنامه هسته ای غیرنظامی با کمک چین پشت سر ایالات متحده گام برداشته است. اخیراً مقامات سعودی در مذاکرات با ایران برای تنش زدایی شرکت کرده اند – این نشان دیگری است که آنها دیگر امنیت خود را به طور کامل به دست ایالات متحده نمی سپارند.

ریاض همچنین از درخواست آمریکا برای پذیرش پناهجویان افغان برای روند پردازش آنها سردرگم شده بود. برای مقامات سعودی سوال بود که چرا باید پناهجویان افغان قبل از بررسی سوابق امنیتی وارد کشور شوند در حالیکه آمریکا قبلا این روند را انجام نداده است. در حالی که عربستان سعودی ادعا می کند که واشنگتن آنها را در جریان مسائل مهم از جمله مذاکرات هسته ای با ایران قرار می دهد از این واقعیت افسوس می خورد که در جریان چشم اندازهای دولت بایدن در زمینه خاورمیانه و جنوب آسیا قرار نمی گیرد. ماهیت خروج آمریکا از افغانستان سبب شده تا عربستان با خود اینگونه فکر کند که آمریکا در سراسر منطقه بر اساس غریزه و بدون آمادگی قبلی عمل می کند(مانند سوریه، لبنان، عراق و لیبی)

وزارت دفاع آمریکا از موافقت وزرات خارجه این کشور با فروش ۵۰۰میلیون دلار تجهیزات و خدمات نظامی به عربستان خبر داد. پیشبرد این قرارداد به منزله تشخیص نیاز دولت به اثبات شراکت در زمانی است که ارزش این مشارکت زیر سوال است.

پادشاهی می خواهد ایالات متحده به اشتراک اطلاعات خود در مورد گروه های تروریستی مانند شبکه حقانی، داعش خراسان و القاعده ادامه دهد. اما وقتی که دیگر قابلیت های جمع آوری اطلاعات میدانی آمریکا از بین رود، عربستان سعودی به احتمال زیاد پاکستان را از نیاز اطلاعاتی در مورد آنچه در افغانستان آشفته و مرز مشترک با ایران می گذرد، دور نگه می دارد. پادشاهی همچنین می خواهد مورد توجه سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (ISI) باقی بماند، که در این صورت نه تنها بر طالبان نفوذ خواهد داشت، بلکه می تواند در این مورد به گروه های مسلح غیر دولتی اجازه شاخه در افغانستان بدهد.

عربستان نمی خواهد افغانستان را تبدیل به فضایی غیر دولتی تبدیل کند که زمینه را برای بازی سازمان های تندرو خشن ایجاد می کند، اما به احتمال زیاد به دو دلیل با طالبان در برابر داعش خراسان همکاری نمی کند: ۱. سناریوی نبرد طولانی مدت؛ ۲. داعش هنوز نمی تواند تا خلیج فارس پروژه انجام دهد. سعودی ها تهدیدی فعال در مرز جنوبی خود دارند و در آنجا متمرکز خواهند شد. به دو دلیل: ۱- مراقب عدم تکرار جنگ بلند مدت در یمن است. ۲- داعش خراسان نمی تواند در خلیج فارس پروژه ای انجام دهد. سعودی ها تهدیدی فعال در مرز جنوبی خود دارند و در آنجا متمرکز خواهند شد.

اگر آمریکا درخواست کند، عربستان احتمالا با فراهم کردن کمک ها به افغانستان از طریق کمک‌های مرکز «ملک سلمان» موافقت کند ـ اما ریاض به صورت بلند مدت آن را نخواهد پذیرفت، مگر اینکه برنامه ای استراتژیک برای تشکیل دولت و قوانین سیاسی تعامل با دولت افغانستان نشان داده شود. بر اساس مطالعات موردی در سوریه و لبنان در سال جاری میلادی، ریاض خوش بین نیست که این امر در آینده رخ دهد.

در کنار پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی دولت طالبان را در زمان کنترل افغانستان از سال ۱۹۹۶ میلادی تا ۲۰۰۱ به رسمیت شناختند. اما به نظر نمی رسد آنها دوباره تمایل بیشتری به این کار داشته باشند، زیرا انتظار دارند طالبان از احیای القاعده حمایت کنند؛ ضمن اینکه دولت جدید به قطر نزدیک است.

امارات متحده عربی: با خیال راحت بازی می کند

امارات نه از خروج آمریکا از افغانستان، بلکه از چگونگی و روند ضعیف آن شگفت زده شد.به گفته اماراتی های درگیر درحمل و نقل هوایی،در روزهای اولیه تخلیه،یک خلبان اماراتی از دستور فرود هواپیما از برج کنترل ترافیک هوایی در فرودگاه کابل سرپیچی کرد.او به هر حال فرود آمد و اماراتی ها و چند صد نفر دیگر را با موفقیت تخلیه کردند. در ابوظبی اینگونه احساس می شود که محمد بن زاید ولیعهد آن از درست کردن اوضاع پس از اشتباهات دیگران خسته شده است.

از زمان سقوط کابل، امارات متحده عربی بیش از ۲۵۰ تن کمک های بشردوستانه به افغانستان منتقل کرده و فرودگاه های خود را برای بیش از پنج هزار مهاجر افغان باز کرده است. اما در اوایل تخلیه این تردید وجود داشت که آیا پناهجوی افغان را بپذیرد؟! محمد بن زاید نگران است که طالبان به دنبال دلیلی برای اقدام علیه امارات متحده عربی باشند چرا که نیروهای ویژه خود را با مشارکت نیروهای آمریکایی در افغانستان مستقر کرده است. اما اینجاست که شکاف در بین کشورهای خلیج فارس، مزیت خوبی برای آمریکا به ارمغان آورد: آینده ای که در آن قطر، شریک مورد علاقه دولت بایدن در خلیج فارس بوده، آنهم در حالی که در ابوظبی قابل اطمینان نیست؛ به همین دلیل و دلایل دیگر بر حسب منافع ملی، امارات متحده عربی حداکثر اقدامات را برای کمک به تخلیه و تلاش های بشردوستانه به کار بسته است.

دولت امارات نگران رشد و تحکیم دیگر گروه های افراطی خشونت طلب در داخل افغانستان است وبیم آن می رود افراط گرایی امارات را به هدفی برای این گروه ها تبدیل کند. امارات برای دقیق ترین اطلاعات در مورد این گروه ها در آینده به ایالات متحده متکی نخواهد بود. سازمان های غیردولتی و مقامات در امارات و اسرائیل در تلاش برای تخلیه در اولین مأموریت کمک های ترکیبی خود پس از امضای توافقنامه ابراهیم همکاری کردند. این همکاری میدانی در افغانستان به احتمال زیاد گسترش خواهد یافت.

امارات متحده عربی همچنین ممکن است رابطه نزدیکتر با چین را به عنوان راهی برای نظارت بر تحولات میدانی در افغانستان تلقی کند. چین با امارات متحده عربی (و با عربستان سعودی، ایالات متحده، ناتو و اسرائیل) هدف دارد تا از ایجاد گروهک های تروریستی در افغانستان جلوگیری کند. همانطور که چین روابط خود را با دولت تحت رهبری طالبان در کابل عمیق تر می کند-و از این رابطه برای حفظ و گسترش دامنه بهره برداری های خود در سراسر کشور استفاده می کند و در مرزهای افغانستان از هر کشور غربی دید بهتری خواهد داشت.

هر سه کشور نیازمند تضمین های بیشتر توسط آمریکا هستند

ایالات متحده ممکن است به قطر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر شرکای خلیج فارس برای انجام عملیات ضد تروریستی در آینده نزدیک در افغانستان نیاز داشته باشد. در حالی که آسیای مرکزی نزدیکتر است، تمام عملیات های ایالات متحده از پایگاه های شریک در آنجا منوط به تأیید روسیه است – و هرگونه سکوهای تسلیحاتی مشمول جاسوسی روسیه خواهد شد.

شرکای خلیج فارس احساس می کنند که در هفته های گذشته اطمینان شفاهی از دولت بایدن شنیده اند که عملیات آمریکا در سوریه و عراق ادامه خواهد داشت و واشنگتن به امنیت خلیج فارس متعهد است. کشورهای خلیج فارس باید ارزیابی کنند که آیا اقدامات آمریکا از این اطمینان به اندازه کافی برای مقابله با خطر ورود (یا بازگشت) گروه های افراطی بالقوه که از افغانستان فعالیت می‌کنند، موثر است یا نه.

کشورهای خلیج فارس اهداف ضدتروریسم ایالات متحده در افغانستان را به اشتراک می گذارند، اما این کشورها می خواهند از امنیت خود حمایت کنند در صورتی که قرار است به سکویی برای ایالات متحده برای تضمین اهداف خود تبدیل شوند.

منبع: شورای آتلانتیک / ترجمه: ابوالفضل خدائی

>>> این مطالب را هم بخوانید:
تکرار سیاه‌چاله‌ دهه‌هفتاد؛ایران باید تهدید را به‌ فرصت تبدیل کند
سایه‌خطر«بازی بزرگ جدید»بر سر ایران؛چه شد که همسایه‌ به‌این‌روز افتاد؟
آغاز قیام؛کسی پاسخ مثبتی به درخواست پسر شیر پنجشیر نداده است
فرزند مسعود فراخوان قیام داد؛آیا ایران باید اقدام نظامی کند؟

۲۳۳۱۱

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا